صلح، دمکراسی، حقوق بشر
گزارش پیش رو، اولین پژوهش کمی و کیفی است که پس از دوران هشت ساله سرکوب و محدود سازی جامعه مدنی، برای شناخت و آگاهی از نیازها، چالش ها، توانایی ها و ناتوانی ها و ظرفیت های سازمانهای غیردولتی توسط موسسه کنشگران داوطلب انجام شده است.
مقدمه :
سه دهه از حیات سازمانهای غیردولتی در زندگی اجتماعی – سیاسی جامعه ایرانی میگذرد. در سالهای آغازین این دوران، سازمانهای غیردولتی علیرغم وجود محدودیتها و تنگناهای محیطی از رشد، تنوع وتکثر نسبتاً چشمگیری برخوردار بوده و در عرصههای
مختلف اجتماعی ، ظهور و بروز فراوانی داشتهاند. به نحوی که میتوان سالهای ۱۳۸۲– ۱۳۶۸ را دوران ” تأسیس سازمانهای غیردولتی” در ایران پسا انقلابی نامید. سازمانهای غیردولتی پس از پشت سرگذاشتن دوران تأسیس، وارد مرحله گذار شدند.
اما در مراحل ابتدایی گذار با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، یک طبقه جدید سیاسی بر جامعه ایرانی مسلط شد که یکی از مهمترین ویژگی این طبقه جدید سیاسی، دموکراسیستیزی و جامعهمدنی هراسی بود چون آنان به جامعه مدنی به مثابه اسب تراوا مینگریستند. در طول هشت سال گذشته (۱۳۹۲- ۱۳۸۴) این طبقه جدید سیاسی تلاش کرد تا سازمانهای غیردولتی را محدود و سرکوب کند. به همین خاطر میتوان این سالها را “زمستان سازمانهای غیردولتی” در جامعه ایرانی نامید.
با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و روی کار آمدن دولت جدید، فضای اجتماعی – سیاسی جامعه ایرانی تا حدودی دستخوش تغییر و تحول شده و امید اجتماعی در بین نیروهای اجتماعی – سیاسی پدیدار شده است و سازمانهای غیردولتی نیز آرام آرام در حال بازگشت به عرصه اجتماعی جامعه ایرانی هستند.
گزارش پیش رو، اولین پژوهش کمی و کیفی است که پس از دوران هشت ساله سرکوب و محدودسازی جامعهمدنی، برای شناخت و آگاهی از نیازها، چالشها، تواناییها و ناتوانیها و ظرفیتهای سازمانهای غیردولتی در فاصله زمانی آذر تا اسفند ماه ۱۳۹۲ توسط موسسه کنشگران داوطلب انجام شده است.
کنشگران داوطلب، موسسهای غیرانتفاعی، غیردولتی، غیر سیاسی و مستقل است که مهمترین اهداف این موسسه، ظرفیتسازی کنشگران و سازمانهای جامعه مدنی، تسهیل در دسترسی و گردش آزاد اطلاعات بین فعالان مدنی و ترویج و توسعه دموکراسی، حقوق بشر و صلح در جامعه ایرانی است.
پژوهش حاضردرچارچوب ماموریت سازمانی موسسه کنشگران داوطلب انجام شده است. یافتهها، پیشنهادات و توصیههای ارائه شده در این پژوهش برای پاسخگویی به نیازهای آموزشی، تدوین و طراحی برنامههای ظرفیتسازی سازمانهای غیردولتی ایران است. امیدواریم تا با ظرفیتسازی موثر فعالان و سازمانهای غیردولتی ایرانی، آنان بتوانند با پشت سر گذاشتن موفقیتآمیز دوران گذار، در پاسخگویی به نیازهای ذینفعان، فرآیند توسعه و دموکراتیک سازی جامعه ایرانی نقش مؤثری ایفا کنند.
خلاصه اجرایی
گزارش پیش رو نتایج یک پژوهش کیفی و کمی درباره نیازهای آموزشی و ظرفیتسازی سازمانهای غیردولتی در ایران را ارائه میکند که بهوسیله مؤسسه کنشگران داوطلب انجام شده است.
این پژوهش در فاصله آذر تا اسفندماه سال ۱۳۹۲ صورت گرفته و دربرگیرنده طیف مهمی از سازمانهای غیردولتی در ایران است. هدف این پژوهش شناخت و آگاهی از نیازهای آموزشی، چالش ها، مسائل فرارو و ظرفیتسنجی سازمانهای غیردولتی جامعه ایرانی است.
این پژوهش دارای دو بخش است: بخش اول شامل نیازهای آموزشی، چالش ها و مسایل مهم فراروی سازمانهای غیردولتی ایران است و بخش دوم بر ظرفیتسنجی سازمانهای غیردولتی متمرکزاست که در برگیرنده همه ابعاد سازمانهای غیردولتی است یعنی:
¥ ساختارسازمانی
¥ فرایندهای مدیریتی، رهبری و شیوه تدوین خط مشیها
¥ منابع انسانی، مدیریت منابع مالی و تجهیز منابع، سیستمها و زیرساختها
¥ عملکرد برنامهای و شیوههای پایش و ارزیابی
¥ ارتباطات و روابط خارجی
یافتههای اصلی پژوهش
براساس پژوهش انجام شده در دوران هشت سال گذشته (۱۳۹۲- ۱۳۸۴) علیرغم مسلط بودن گفتارهای جامعهمدنیهراسی و دمکراسیستیز در جامعه ایرانی و به کارگیری سیاست محدودسازی و سرکوب سازمانهای غیردولتی از سوی دولت نهم و دهم، سازمانهای غیردولتی توانسته اند در شرایط پرمخاطره محیطی به چند دستاورد مهم دست یابند:
۱- پایداری: تعدادی از سازمانهای غیردولتی در جامعه ایرانی توانسته اند علیرغم سیاست دولت مبنی بر حذف و به حاشیه راندن آنان، به پایداری سازمانی، کارکردی و مالی در حوزههای زیست محیطی، زنان ، بهداشتی و درمانی و مانند آن دست یابند.
۲- ارائهی الگوها و تجربههای موفق: سازمانهای غیردولتی در دو دهه فعالیت خود توانستهاند در اقصی نقاط ایران الگوها و تجربههای موفقی از کارآیی و کارآمدی، مدیریت خوب، شفافیت در فعالیتها و پاسخگویی به گروههای ذینفع در زمینهی فقرزدایی، کارآفرینی، مسائل زیستمحیطی، خیریهای، امدادی و مانند آن به نمایش بگذارند. آنان توانستهاند با انجام طرحها و برنامههایی در بهتر شدن زندگی و مشارکت مردم در سطح جوامع محلی نقش بسزایی داشته باشند.
۳- ترویج گفتار دمکراتیک: سازمانهای غیردولتی توانسته اند نقش مهمی در ترویج گفتارهای دمکراتیک و رفتار مدنی در جامعه ایرانی ایفا نمایند و توانستهاند تا حدود زیادی زندگی انجمنی را در بین نیروهای اجتماعی – سیاسی بسط دهند و سازمانهای غیردولتی را برمبنای اندیشه های دموکراتیک بنا کنند چراکه آنها به درستی به این جمعبندی رسیدهاند که برای رسیدن به دموکراسی باید بین اهداف و روشها هماهنگی باشد؛ نمی توان با روشهای غیردموکراتیک به اهداف دموکراتیک رسید و بالعکس.
۴- پیدایی نسل جدیدی از کنشگران مدنی: علیرغم اینکه در طول هشت سال گذشته به دلیل سیاست سرکوب و محدودسازی دولت، تعدادزیادی از فعالان مدنی فعالیت در عرصه سازمانهای غیردولتی را رها کردهاند یا بازداشت زندانی شدهاند و یا به خارج از کشور مهاجرت کردهاند اما همزمان نسل جدیدی از فعالان مدنی در جامعه ایرانی پا به عرصه حیات گذاشتهاند که مهمترین مشخصه آنان جوان بودن، انگیزه بالا و جسارت و شجاعت آنان است.
نیازسنجی
براساس پژوهش انجام شده مهمترین نیازهای سازمانهای غیردولتی در جامعه ایرانی را میتوان در سه گروه طبقه بندی کرد:
۱- نیازهای آموزشی: سازمانهای غیردولتی برای ظرفیتسازی و بالابردن سطح توانایی خود از نظر دانشی و مهارتی برای پاسخگویی به نیازهای ذینفعان نیاز به آموزشهای بلند مدت و کوتاه مدت دارند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که موضوع مهارتهای ترویج و حمایتگری، شیوه تجهیز منابع مالی، مدیریت مشارکتی، بازاریابی اجتماعی، شیوه اداره مطلوب،مهارتهای کار گروهی و تیمی و اطلاعرسانی و بهکارگیری تکنولوژیهای ارتباطات برای پیشبرد فعالیتهای سازمانی به ترتیب اولویت مهمترین محورهای مورد نیاز آموزشی کنشگران و سازمانهای غیر دولتی ایرانی است.
۲- نیازهای سیستمی و زیرساختی: یافتههای پژوهش نشان می دهد اکثر سازمانهای غیردولتی که در عرصههای ترویجی، توسعهای و تغییر اجتماعی فعالیت میکنند، فاقد حداقلهای لازم از نظر سیستمها و مدیریت اطلاعاتی و زیرساختی همچون دفتر، وسایل اداری مناسب، کارکنان تمام وقت هستند. از این رو، برای رسیدن به پایداری سازمانی و کارکردی نیاز به حمایت و کمکهای سیستمی و زیر ساختی دارند. گرچه سازمانهای غیردولتی خیریهای ، امدادی و بهداشت و درمانی از وضعیت بهتری برخوردارند؛ اکثر آنان دارای سیستم و زیر ساختهای مناسب هستند.
۳- نیازهای ارتباطی، دسترسی و مبادله اطلاعات: یافتههای پژوهش نشان میدهد اکثر سازمانهای غیردولتی ایرانی در حال حاضر برای ایجاد ارتباط و مبادله اطلاعات با یکدیگر و دیگر سازمانها و نهادها در داخل و خارج از کشور- شبکههای منطقهای و بینالمللی- با مشکلات جدی مواجهاند. این امر از یکسو از ضعف مهارتی کنشگران و سازمانهای غیردولتی ناشی میشود و از سوی دیگر از شرایط پرمخاطره محیط سیاسی – اجتماعی جامعه ایرانی. همچنین اکثر سازمانهای غیردولتی که در عرصههای ترویجی، توسعهای و تغییر اجتماعی فعالیت میکنند برای ایجاد ارتباط با ذینفعان خود به لحاظ مهارتی نیز با مشکل مواجهاند و در بسیاری از مواقع نمیتوانند با ذینفعان به طور موثر ارتباط برقرار نمایند. آنان برای اینکه بتوانند کارایی بیشتری داشته باشند و پاسخگوی نیازهای ذینفعان خود باشند، نیاز به برقراری ارتباط و مبادله دانش و تجربه با دیگر سازمانها و مؤسسات داخلی و بینالمللی دارند. کنشگران و سازمانهای غیردولتی باید مهارتهای ارتباطی خود را ارتقاء دهند و تلاش کنند با شبکههای جامعهمدنی جهانی ارتباط برقرار کنند و از فنآوریهای اطلاعاتی برای پیشبرد اهداف خود بیش از پیش بهره گیرند.
همچنین یافتهها این پژوهش نشان میدهد که مهمترین مسائل و چالشهای فراروی سازمانهای غیردولتی به ترتیب اولویت از این قرار است:
الف- فقدان ارتباط و همکاری با جامعهمدنی جهانی و سازمانهای بینالمللی،
ب – فقدان و فقر منابع مالی،
ج – فقدان شبکههای همکاری کارآمد و مؤثر بین سازمانهای غیردولتی،
د – شرایط پرمخاطره محیط سیاسی – اجتماعی
ه – فقدان برنامهای برای ظرفیتسازی کنشگران و سازمانها در جامعه ایرانی .
دلایل و علتهای مسایل و چالش های فراروی سازمانهای غیردولتی را می توان در سه سطح فردی (کنشگران مدنی)، سازمانی، و ساختار محیط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی برشمرد.
ظرفیتسنجی
۱- درباره شیوه اداره سازمانهای غیردولتی یافتههای پژوهش نشان میدهد که بیش از نیمی از سازمانهای غیردولتی فاقد بیانیه مأموریت و چشمانداز و اصول راهنما هستند و تعداد دیگری از سازمانهای غیردولتی هم که دارای بیانیه مأموریت و چشمانداز هستند، الزاماً بیانیه مأموریت و چشمانداز آنان به نیازهای ذینفعان متعهد یا مرتبط نیست و سیاستها و برنامه اجراییشان بدلایل مختلف از جمله پروژهمحور بودن با بیانیه مأموریت تدوین شدهشان فاصله دارد. به عبارت دیگر، بیشتر سازمانهای غیردولتی بیش از اینکه ماموریتمحور باشند پروژهمحور هستند.
۲- از نظر ثبت حقوقی، گرچه بیشتر سازمانهای غیردولتی در این پژوهش ثبت شدهاند، اما آنان در فرایند مجدد اخذ پروانه و فعالیت با مشکلات جدی مواجهاند و ساختارهای قانونی اجازه نمیدهد فرایند دموکراتیک بر روند ثبت سازمانهای غیردولتی حاکم باشد. نقش مجمع عمومی در سازمانهای غیر دولتی مورد بدفهمی و تضعیف قرار گرفته است و فرآیند عضویت در سازمانهای غیردولتی کنترل شده و گزینشی است و اغلب سازمانهای غیردولتی اعم از خیریهای، امدادی و ترویجی و توسعهای علی رغم بیان تعهدشان به انتخابات منظم هیأت مدیره، توسط تعداد افراد اندکی و با گردش بسیار محدود، رهبری و اداره میشوند .همچنین، جابجایی مدیران در سازمانهای غیردولتی به ویژه خیریهها به کندی صورت میگیرد. بهعلاوه، محدودیتهای زیادی از نظر نأسیس و فعالیت آزادانه سازمانهای غیردولتی در ایران وجود دارد.
۳- یافتههای اصلی پژوهش در سطح مدیریت، نشان میدهد همپوشانی بین نقشهای اعضای هیئت مدیره با مدیران اجرایی وجود دارد و در اکثر سازمانهای غیردولتی نقشها و مسئولیتها در اساسنامه و ساختار سازمانی به خوبی تعریف نشده است و همین منجر به درگیریها و تنشها در بین اعضای سازمانهای غیردولتی میگردد. همچنین یکی از مهمترین مسایل در سازمانهای غیر دولتی، ضعف در مستند سازی برنامهها و ارائه گزارش مستند به ذینفعان است. با اینهمه، سازمانهای غیر دولتی که بیش از ده سال سابقه فعالیت در این حوزه دارند وضعیت بهتری نسبت به بقیه سازمانهای غیر دولتی داشتند و توانستهاند تا حدود زیادی تجربیات و برنامه های خود را مستند کنند و به ذینفعان گزارش کنند.
۴- در زمینه مدیریت منابع انسانی، یافتهها نشان می دهد، اکثریت سازمانهای غیردولتی سیاستها و برنامههای منابع انسانی، شرح وظایف کاری برای کارکنان، برنامههای آموزش و توسعه کارکنان، یا دستورالعملهای روشن اجرا وشکایات را تنظیم نکردهاند. درصد زیادی از کارکنان سازمانهای غیردولتی فاقد یک قرارداد استخدامی یا یک سیاست استخدام عادلانه هستند. با اینهمه، مدیریت منابع انسانی در سازمانهای غیردولتی قدیمیتر- با سابقه بیش از ده سال فعالیت – با منابع مالی مطمئن و کارکنان پروژه ای تا حدود زیادی بهبود یافته است. همچنین، اکثر سازمانهای غیردولتی فاقد یک برنامه و سیاست مدون برای مدیریت نیروهای داوطلب هستند. به همین خاطر یکی از چالشهای جدی سازمانهای غیردولتی جذب و نگهداری نیروهای داوطلب است.
۵- در زمینه منابع مالی و مدیریت، شیوه تجهیز و مدیریت منابع مالی یکی از چالشهای جدی سازمانهای غیردولتی است. منابع مالی در دسترس بسیار محدود است.. تنها سازمانهای غیردولتی که با سازمانها و مؤسسات دولتی رابطه نزدیکی دارند می توانند از منابع موجود استفاده کنند. همچنین سازمانهای غیردولتی که به کارهای امدادی و خیریه میپردازند، در زمینه منابع مالی با مشکلات کمتری مواجه هستند. اکثر سازمانهای غیردولتی اجازه دسترسی به منابع بین المللی را ندارند حتی آژانسهای سازمان ملل در ایران نیز تنها با آن گروه از سازمانهای غیردولتی ایرانی همکاری میکنند که مورد تأیید و حمایت سازمانها و مؤسسات دولتی باشند. اکثر سازمانهای غیردولتی در زمینه مدیریت و جمعآوری منابع مالی با مشکل مواجه اند و تنها تعداد کمی از سازمان ها به برنامهریزی مالی واقعی، گزارشدهی و حسابرسی اقدام میکنند.
۶- در زمینه عملکرد برنامه، یافتههای پژوهش نشان میدهد که سازمانهای غیردولتی کمتر طرحها و برنامههای خود را با مأموریتشان منطبق میسازند و اکثراً شکاف معناداری بین برنامهها و بیانیه مأموریت سازمانیشان به چشم میخورد. گرچه اکثر سازمانهای غیردولتی دارای بیانیه مأموریت و چشمانداز روشنی نیستند.. بیشتر سازمانهای غیر دولتی مکانیسیمی برای نیازسنجی، ارزیابی و پایش مستمر طرحها و برنامههای خود ندارند و همچنین فاقد ابزارهایی برای تجزیه و تحلیل ذینفعان خود هستند.
۷- یافتههای پژوهش در باره روابط خارجی و ارتباطات سازمانهای غیردولتی بیانگر آنست که یکی از چالشهای اساسی فراروی کنشگران و سازمانهای غیردولتی در ایران، ارتباطات و روابط خارجی است. در حال حاضر، هیچ شبکه فعال و مؤثری بین سازمانهای غیردولتی ایران وجودندارد و اکثر شبکه های همکاری بین سازمانهای غیردولتی در هشت سال گذشته تخریب شده اند و برخی از آنان مانند شبکه ارتباطی زنان در حد یک اسم باقی مانده است. روابط و مناسبات سازمان های غیردولتی مستقل با مؤسسات و سازمانهای دولتی بسیار محدود است اما در سالهای اخیر شهرداریها بویژه شهرداری تهران تا حدود زیادی تلاش کردهاند روابط و مناسبات خود را با سازمانهای غیردولتی گسترش دهند. نتایج پژوهش نشان میدهد تعداد اندکی از سازمانهای غیردولتی برنامهای روشن برای برقراری ارتباط با رسانهها دارند. در بهترین حالت رابطه سازمانهای غیردولتی با رسانهها تنها در حد تبلیغات باقی میماند و نمیتوانند از آنها به عنوان همکارانی برای تغییر اجتماعی بهره بگیرند. از سوی دیگر، ارتباط با بخش خصوصی و اهداء کنندگان به تعداد کمی از سازمانهای غیردولتی در حوزههای خیریه ای ،بهداشتی و درمانی و امدادی محدود مانده است .
پیشنهادها و توصیه ها:
برای پاسخگویی به نیازهای آموزشی و ظرفیتسازی در سازمانهای غیردولتی و توانمند سازی محیطی در جامعه ایرانی استراتژیهای زیر پیشنهاد میشود:
استراتژی تواناسازی محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عرصه مجازی برای بسط و گسترش فعالیتهای سازمانهای غیردولتی در ایران از طریق برنامه ترویج و حمایتگری برای فرهنگسازی و تعمیق فرهنگمدنی و اقدامهای داوطلبانه، تغییر نگرشها، رویکردها و رفتار سیاستگذاران، کارگزاران، فعالان سیاسی-اجتماعی و روشنفکران ایرانی نسبت به سازمانهای غیردولتی. بسط و گسترش شبکههای همکاری بین سازمانهای غیر دولتی ایرانی و گفتگوی اجتماعی سازمانهای غیردولتی با دیگر بازیگران جغرافیای جدید قدرت مانند بخش خصوصی و دولت پیرامون همکاری در فرایند توسعه و مانند آن.
استراتژی تسهیل در دسترسی و مبادله آزاد اطلاعات بین سازمانهای غیردولتی از طریق تأسیس و تقویت شبکههای ارتباطی و همکاری بین سازمانهای غیردولتی و تأسیس و راهاندازی یک شبکه خبری و سایت مرجع برای اطلاعرسانی به سازمانهای غیردولتی و بهکارگیری آی تی برای توسعه و برای پیشبرد اهداف.
استراتژی ظرفیتسازی متناسب با شرایط و نیازهای سازمانهای غیردولتی ایرانی و تنوع بخشی روشهای اجرای آن از طریق اجرای طرحهای مبادله دانش بین سازمانهای غیردولتی ایرانی و بینالمللی برای دانشافزایی و مهارتیابی و بهرهگیری از تجربیات بینالمللی توسط سازمانهای ایرانی و برگزاری دورهها و کارگاههای آموزشی مؤثر و مشارکتی .
ـ متن کامل گزارش به زودی در تارنمای مؤسسه کنشگران داوطلب منتشر می شود
Leave a Comment