انجمن جامعهشناسی ایران، دومین همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران را همزمان با انتخابات هیاتمدیره و انتخابات گروههای علمی- تخصصی انجمن پنجشنبه و جمعه در محل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرد.
دکتر محمد امین قانعی راد، رییس انجمن جامعهشناسان ایران درباره هدف از برگزاری این همایش گفت: انجمن جامعهشناسان ایران برگزاری دو همایش را به صورت ادواری در برنامه خود دارد. یکی از این همایشها به صورت ادواری در برنامه قرار دارد. یکی از این همایشها با گرایش نظری و یک همایش با گرایش تجربی برگزار میشود. همایش نظری، همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران است و همایش تجربی همایش پژوهش اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایران است. به گفته قانعی راد، همایش اخیر به پژوهشهایي میپردازد که در حوزههای مختلف مورد نیاز انجام میشود بنابر این گرایشي تجربی و میدانی دارد. همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران به اهمیت مفهوم نظریه توجه دارد. هدف این است که اگر دستاوردی در این زمینه وجود دارد حتما در همین همایش ارائه شود.
او با اشاره به اینکه همایش پژوهش اجتماعی به صورت یک سال در میان و همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران به صورت سه سال یکبار برگزار میشود گفت: ما در حوزه پژوهش برونداد بیشتری داریم، ولی در بحثهای نظری چون سنگینتر است محصول چندانی نداریم، علاوه بر این دستاوردهای نظری ما عرضه نشده و به بحث و نقد و بررسی گذاشته نشده است. حتی استادان و دانشجویان جامعهشناسی به آن آشنا نیستند. یک نظریه پرداز حرفی زده و کتابی نوشته، ایران هم نیست و این کار را ۴۰،۳۰سال پیش انجام داده است، بالاخره این اثر او باید گردش پیدا کند. بازخوانی و نقد شود و در آثار دیگر جریان یابد. مثلا آقای احمد اشرف درباره جامعه ایران در دوره قاجار و مشروطه کتابی نوشته، آقای کاتوزیان و آقای داریوش آشوری این کار را کردهاند و بههرحال نوعی نظریهپردازی و مفهومسازی در فضای دانشگاه یا خارج از دانشگاه، چنین مواردی داریم که باید آنها را جدی بگیریم.
وی افزود: هدف هر دو نوع همایش که گفتم بومی کردن علوم اجتماعی در ایران به معنای درست کلمه است نه معنای شعاری و ایدئولوژیک، بالاخره پژوهشها و تاملاتی که صورت میگیرد نسبتش به جامعه ایران چیست؟
محمدجواد زاهدیمازندرانی، دبیر علمی همایش نیز اظهار کرده است، برگزاری همایش کنکاشهای مفهومی و نظری درباره جامعه ایران در اردیبهشت سال ۱۳۸۷ از سوی انجمن جامعهشناسی ایران سرآغازی بود بر طرح ضرورت بررسی کارنامه اصحاب علوم اجتماعی در ایران، بهطور عام و جامعهشناسان بهطور خاص، در زمینه کوششهای مربوط به مفهومسازی و نظریهپردازی درباره جامعه ایران و اینک برگزاری دومین همایش پس از گذشت پنج سال بازگوی اهتمام جدیتر انجمن جامعهشناسی به این امر علمی و نشانه پذیرش ضرورت مربوط به همواره گشاده بودن دفتر این کاوش و تقویت فرآیند نقد درون رشتهای در حوزه علوم اجتماعی در ایران است. تکرار دورهای این همایش همچنین موید اعتقاد اصولی انجمن جامعهشناسی ایران به تلاقی و تعاطی افکار و تعامل فکری میان اندیشمندان و نظریه پردازان این حوزه، با هدف تقویت فرآیند نظریهسازی درباره جامعه ایران است.
اما در این همایش دکتر سارا شریعتی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، در نشست مفاهیم و نظریههای جامعهشناسی دین با موضوع جامعهشناسی استحمار سخنرانی کرد. او با ارائه بحث جامعهشناسی استحمار که از ابداعات واژگانی علی شریعتی بوده است، گفت: عامل عقب نگهداشتهشدگی وجود دست پنهان خارجی است. از نظر شریعتی استحمار کهنه و نو علتالعلل همه پریشانیهاست و دین را مهمترین عامل استعمار دانست، نقد و اصلاح آن را از اهم مسئولیتهای روشنفکر در جوامع اسلامی ارزیابی کرد.
شریعتی با اشاره به اینکه نقد دین در کشورهای اروپایی پایان یافته و وارد دوره جدید تاریخی شدهاند، اما ایران با تمام کشورها متفاوت است، گفت: به نظر من گاه نظریهها حجابی بر واقعیت اجتماعی میشود. ما نیازمند مطالعه جامعه خود بوده، وبر و مارکس و سایر نظریه پردازان اروپایی نمیتوانند کمکی به ما کنند. باید مفاهیم استخوانی جوامع خود را استخراج و سعی کنیم از سکولاریسم، سوبژه و ابژه استفاده نشود، چون بار تاریخی آن با اوضاع کشور ما متفاوت است.
در این نشست همچنین مقصود فراستخواه، عضو هیات علمی موسسه پژوهش و برنامهریزی در آموزش عالی با ارائه بحث نظریههای اجتماعی- ملاحظات دینپژوهی در این همایش گفت: تغییراتی عمیق در جامعه ایران بهویژه زیر پوست آن در حال جریان است که بازتاب این تحولات را در دینورزی مردم میتوان مشاهده کرد. اما به نظر میرسد که نه تنها ابزارهای مفهومی رایج و نظریه اجتماعی کلیشهای از توضیح امر دینی در زندگی روزمره درمانده است، بلکه چارچوبهای سنتی و ایدئولوژیهای مرسوم هم چندان قادر به فهم و بیان این تحولات نیست.
فراستخواه افزود: شاید با رسیدن به یک اجماع کامل و هماندیشی جامعهشناسان و مردم بتوان الگویی ارائه داد و این برهه را طی کرد.
خانواده و سلامت
در یکی دیگر از محورهای همایش با موضوع خانواده و سلامت، دکتر باقر
ساروخانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه بیش از ۵۰ سال از بحث خانواده میگذرد و ما تولید مفاهیم جدیدی از خانواده داشتهایم، اما سلامت آنها باهم متفاوت است. خانوادههای دور زیست، که افراد برای تامین معاش خود با وجود تعلق خاطر به دور از هم زندگی میکنند، دچار نوعی هرمان عاطفی شده، که در نتیجه دچار آفات اجتماعی، روانی خاص خود میشود.
ساروخانی با واکاوی خانوادههای ناقص که در طول قرنها بر کشور ما حاکم بوده است، گفت: مرد خانواده با روش پدر سالارانه و اتخاذ تصمیمهای خودسرانه شخصیتی تباه شده و سیاه شناخته میشود که در دادگاه ذهنی خانواده خود همیشه محکوم است، اما این سبک با به تسخیر در آمدن اجتماع توسط زنان و به بلوغ رسیدنشان در عرصههای مختلف جامعه به شدت کم رنگ شده است. او با ارزیابی مثبت از حضور زنان، میزان بالای مشارکتشان و تقسیم شدن هزینههای تصمیمگیری میان زن و مرد، از سوق یافتن خانوادهها به شکل تفردی و اضطراری ابراز نگرانی کرد. او افزود: متاسفانه این سبک زندگی طیف وسیعی را در برگرفته و همچنان در حال گسترش است. خانواده ابعاد عاطفیاش را از دست داده و این گروه نخستین به شکل پادگان مبدل شده است.
خانواده خاستگاه خشونت شده و دل افراد با هم نیست
عضو هیات علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه روابط این افراد با هم سرد است و کسی درخانه انتظار دیگری را نمیکشد، گفت: این افراد سلامت روانی ندارند و فضاي خانواده به عزلت و تنهایی كشيده میشود.
ساروخانی با استناد به نظریه چارلز هورتون کولی مبنی بر اینکه: خانواده یک گروه نخستین است که باید با ملات عاطفی به هم پیوند بخورد و زمانی که این ملات را از دست بدهد جانمایه خود را از دست میدهند و به ناچار در کنار هم زندگی میکنند و به نوعی امحا حیات است و زندگیشان طوری میگذرد که هیچ گاه مطلوب دو طرف نخواهد بود، گفت: اگر هر جامعهای ادعای سلامت داشته باشد و خانواده ناسالمی در آن باشد، نمیتواند سالم بماند، زیرا همه آسیبهای اجتماعی از درون خانواده شکل میگیرد.
عالیه شکربیگی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی نیز با بیان اینکه خانوادهها رسانهای شدهاند و نقش تعیین کنندهای در شکل دادن به ابعاد ذهنی افراد دارند، گفت: رسانهها محدود به دیداری و حوزه دانشگاه نمیشود، خانوادهها در حال باز اندیشی بوده و موبایلها، چترومها و سریالهای ماهوارهای خانواده را از درون دچار تحول کرده و ساختارهای خانواده را به چالش کشیده است که سوق داشتن به زندگی مجردی و افزایش میزان آن، نتایج همین شرایط کنونی خانوادههاست.
معمای پیشبینی انقلاب به مثابه موسسه ژئوفیزیک است
در نشست دیگری که موضوع آن جامعهشناسی سیاسی و انقلاب بود، محمدرضا طالبان، عضو هیات علمی پژوهشکده امامخمینی(ره) و انقلاب اسلامی با ارائه بحث معمای پیشبینی انقلاب توانست جمع کثیری از دانشجویان را به سالن دعوت کند.
او با بیان اینکه نمیتوان کتمان کرد که انقلابها همواره پس از وقوع و رخدادشان برای دانشمندان مسئله و حیرت آفریدند، گفت: تاریخ گواهی میدهد که هیچ انقلاب بزرگی بهطور دقیق توسط دانشمندان علوم اجتماعی و سیاسی پیشبینی نشده است، اما وقایع انقلاب بلوک شرق، فروپاشی کمونیسم با سرعت زیاد و بدون خونریزی، نقطه عطفی برای شکلگیری نظریهها و تفکرهای پسبینی و پیشی بینی انقلاب در جوامع مختلف بهخصوص آمریکا شد.
طالبان گفت: دو دیدگاه متعارف برای پیشبینی انقلاب وجود دارد. دیدگاه اول تاکید داشتهاند انقلابها از اساس پیشبینیناپذیر هستند و گروه دوم برعکس تاکید کردند میتوان پیشبینی کرد و این کار نشانه بلوغ علم بوده و جامعهشناسان با گذشت ۱۵۰ سال از عمرشان نمیتوانند علمی نابالغ تلقی شوند. گروه دوم برای تحقق نظریه و پیشبینی سریع در یک بازه زمانی چند ساله فقط به تئوری مناسب و دادههای مکفی نیاز دارند و معتقدند برپایه این دو عامل میشود علایم هشداردهنده ابتدایی، کشمکش و ناآرامیهای سیاسی را کشف و دیگران را نسبت به آن مطلع کرد.
عضو هیات علمی با بیان اینکه، حقیقت این است که شاخصهای جانبی اینقدر میتواند قدرتمند عمل کند که انقلابها براساس این الگو پیش نرود. ممکن است دگرگونی در جایی رخ میدهد که دولت آن نسبتا قوی و شرایط عینی جامعه نسبتا خوب است. علم جامعهشناسی به مرحلهای رسیده است که مثل موسسه زلزلهنگاری عمل میکند. میتواند محدودههای وسیعی را برای بروز انقلاب نشانهگذاری کند اما چه زمانی و چطور، اصلا مشخص نیست.
Leave a Comment