دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران، به نمایندگیِ گروهي از سازمانهاي مردمنهاد فرهنگي و كانونهاي دانشجويي، با انتشار بيانيهاي خواستهای خود از رییسجمهور آینده را برشمرد. دیدهبان، ضمن اشاره به لزوم توجه واقعی ــ و نه شعاری ــ رییسجمهور به مسايل ملي و پاسداشت ميراث فرهنگي و معنوي و محيط زيست ايران، خواهان اعلام پايبندي رئیس جمهور به اصول مطرحشده از سوي اين انجمنها و كانونهای فرهنگی شد.
متن كامل بيانيهي انتخاباتي سازمانهاي مردمنهاد فرهنگي و كانونهاي دانشجويي به شرح زير است:
ما، گروهي از سازمانهاي مردمنهاد فرهنگي و كانونهاي دانشجويي، ضمن لزوم توجه واقعی ــ و نه شعاری ــ رییسجمهور به مسايل ملي و پاسداشت ميراث فرهنگي و معنوي و محيط زيست ايران، خواهان اعلام پايبندي نامزد مورد حمایتمان به اصول زیر هستیم.
رییسجمهور مدیر قوهی مجریه است، که برابر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران شخص دوم حکومت است. جدا از بحثهای تخصصی و حقوقی که دربارهی اختیارات و توانمندیهای قانونی او میشود، دستکم در عزل و نصب وزیران ــ بهویژه وزیرانِ مرتبط با حوزهی کاری و علاقهمندی ما ــ اختیارات کامل را داراست. از اینرو، ما خواستهایمان را آشکار و صریح با او در میان میگذاریم و تنها نشانهی پذیرش این خواستها را در اعلامِ پیشاپیشِ نام نامزد مورد نظرِ وی برای ادارهی سازمانها و وزارتخانههای مرتبط (وزرات علوم، تحقيقات و فنآوری/ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی/ وزارت آموزش و پرورش/ وزارت ورزش و جوانان/ سازمان میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری/ سازمان دفاع از محیط زیست/ و در صورت امکان وزارت امور خارجه) میدانیم.
شرايط مورد نظر ما براي رییسجمهور، پايبندي او به اين اصول است:
۱. عشق به ايران و برتري دادن منافع ملي بر همه چيز
ميدانِ ديد رییسجمهور نبايد محدود به منافع محلي باشد و بايد مسايل را بر مبناي توسعهي درازمدت و هدفمند و يكپارچهي ايرانِ پهناور و از زاويهي منافع ملي تحليل كند و ياريگر همهي تيرههاي ايراني براي رسيدن به حقوقشان ــ به دور از هرگونه تبعيض ــ باشند. بهویژه توسعه در شهرها و استانهای مرزی و پیرامونی ایران یک ضرورت است. البته، در این راه نباید به دام زمینهچینیهای حسابشدهی دشمنانِ ایران در طرح موضوعاتی همچون فدرالیسم بیفتد؛ چرا که تیرهها و اقوامِ ایرانی در زمانی بسیار طولانی در کنار هم زندگی کرده و با یکدیگر ــ چه از نظر فرهنگی و چه اقتصادی و چه حتا خونی ــ آمیخته شدهاند، و در این وضعیت فدرالیسم ــ که در لغت به معنای به هم پیوستن است و برای جوامعی کاربرد دارد که در آغاز راهِ پیوستگی قرار دارند ــ بیمعنا خواهد بود، جز آنکه تلاش برای برساختن حکومتهای محلی و یا ایجاد فدرالیسم اقتصادی و جدا کردن سفرههای هموندان یک ملت از یکدیگر، حرکت به پس و زمینهساز اختلافات بعدی و تجزیهی ایران خواهد شد.
پيگيري حقوق حداکثری ايران در درياي مازندران و دفاع از حقوقمان در اروندرود و ايستادگي در برابر هوچيگريهاي برخي سردمداران شيخنشينهاي خليج فارس دربارهي جزاير ايراني و توطئههاي آشكار دشمنان شكوه و اقتدار ايران در مورد عنوان تاريخي خليج فارس، از جمله مسايلي است كه بايد پيوسته پيگيري شود.
۲. پاسداري از زيستبومهاي ايران
شوربختانه ضعف مسؤولان سازمان حفاظت از محيط زيست از سويي، و نيرومندي پيمانكاراني كه از طريق وزارتخانهها اهداف سودجويانهشان را در قالب طرحهايي به ظاهر عمراني پي ميگيرند، كار را به جايي رسانده كه ايران در این چند سال از نظر شاخصهاي پايداري محيط زيست در ميان ۱۴۶ كشور جهان جزو رتبههای آخر باشد. روند تخريب جنگلها و خاك (كه با ادامهي آن تا كمتر از ۲۰ سال ديگر خاك مرغوبي براي كشاورزي و نزديك به ۶۰ سال ديگر جنگلي نخواهيم داشت) و روند ويران شدن مناطق حفاظتشده، پاركهاي ملي و تالابها و درياچهها (بهویژه دریاچهی ارومیه)، به اندازهاي سهمگين است كه براي كاستن از شتاب آن تنها عزمي ملي را نيازمنديم.
آشكار است كه نامزدِ منتخب جوامع مدني فرهنگي بايد با تمام قوا براي علميسازي مديريت در اين مورد و پشتيباني بيدريغ از كارشناسان بکوشد.
۳. عشق به تاريخ و فرهنگ ايران
رییسجمهور بايد ضمن آشنايي با تاريخ و فرهنگ ايران، به كليت آن ــ بدون جدا كردنِ بخشهايي معين ــ عشق بورزد و در برابر تحريفهايي همچون گذاردن بخشهايي از تاريخ ايران رو در روي بخشهايي ديگر ــ كه نشانههايي از آن گاهي به رسانهها يا حتي كتابهاي درسي راه یافتهاند ــ بايستد. چه بخواهیم و چه نخواهیم و چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، شناسنامهی «ما»ی ایرانی تمام رویدادهای هزارانسالهی سرزمینِ کهنمان را در بر میگیرد. از ديد ما مردماني كه باشندگان نخستين اين سرزمين بودند؛ آنهايي كه فرمانرواييهاي شكوهمند باستاني ما را پي ريختند؛ و كساني كه ضمن پذيرش دين مبين اسلام از مبارزه براي استقلال ايران كوتاه نيامدند و انقلاب بزرگي را در دانش جهاني رقم زدند؛ و كوتاه آنكه همهي انسانهايي كه ايستاده بودن ايرانِ امروزمان را ــ كم يا بيش ــ به آنها مديون هستيم، ضمنِ باز بودنِ دریچهی نقد بر آنان، شايستهي احترام هستند.
از نگاه جوامع مدني فرهنگي، مصداقهاي عشق به تاريخ و فرهنگ ايران عبارتند از:
الف) در نظر داشتن حوزهي فرهنگي ايران در برنامهريزيهاي كلان
تمام مردماني كه جشن/ عيد بزرگ نوروز را برپا ميكنند، گذشتهاي يگانه با ما دارند و جدا از سياستهاي ايرانستيزانهي برخي از حاكمان آن سرزمينها بايد در روابط خارجي جايگاه مهمي را براي آن مردمان قائل شد.
ب) پاسداري از ميراث معنوي ايران
براي نمونه ميتوان اشاره كرد به توجه بيشتر به جشنهاي ملي ايرانيان از جمله مهرگان، شب چله (يلدا)، چهارشنبهسوري، سيزدهبهدر و… ــ در كنار جشن بزرگ نوروز و جشنهاي مذهبي ايرانيان ــ که شوربختانه در این سالها مورد غصبِ حاکمان و رسانههای ملی قرار گرفتهاند. همچنين تلاش براي بازگرداندن نشان تاريخي و مليمذهبي شيروخورشيد سرخ ــ بهجاي هلال احمرِ عثمانيان ــ كه در شرايطي سخت و با زحمت بسيار در زمان خود (۱۳۳۴ قمري/ ۱۹۰۳ ميلادي) جزو سه نماد جهاني امدادرساني قرار گرفت ولي با بيتوجهي ما احتمال حذف آن ميرود.
پ) پاسداري از ميراث فرهنگي ايران
ما عملكرد سازمان متولي ميراث فرهنگي (سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري) را در تمام اين سالها كه شكل گرفته است ــ به نسبت اهميت ميراث فرهنگي در سرزمين كهنسالي چون ايران ــ به جز كمشمار حركتهاي خودجوش معدودي مدير آگاه، ضعيف ارزيابي كرده و از رییسجمهور میخواهيم ضمن تلاش براي تبديل آن سازمان به وزارتخانهاي در خور، از گزينش مديراني آگاه و كارشناس براي مديريت آن، حمايت كند. ايستادگي در برابر فشارهاي غيررسمي برخي كانونهاي قدرتطلب و جلوگيري از طرحهاي بيمطالعهي آسيبرسان به ميراث فرهنگي از جمله ساخت برخي سدهاي بزرگ مخزني ــ كه نابودكنندهي زيستگاهها هم هستند ــ و شماري از راهسازيهاي غيراصولي و همچنين دفاع از بافتهاي تاريخي برخي شهرها و روستاها و تلاش در راه بهبود وضعيت گردشگري و… از جمله وظايف وزیر یادشده ــ به پشتیبانی رییسجمهور ــ به شمار ميرود.
کلیهی موارد یادشده ــ وارونهی اتفاقی که در این سالها رخ داد ــ نیازمند حضور پررنگ در کتابهای درسی هستن
Leave a Comment