کنشگران داوطلب
کانون های صنفی معلمان “تهران، همدان، یزد، خراسان رضوی، کردستان و گیلان”، به مناسبت روز جهـانی معلم طی بیانیه ای ضمن گرامیداشت این روز خواستار برداشته شدن سایه سنگین انفصال، بازنشستگی اجباری، اخراج، تبعید و زندان از سر معلمان شدند.
در بخشی از این بیانیه تاکید شده است: كه در هشت سال ِسیاهی كه بر مردم این مملكت به طور اعم و بر فرهنگیان این مرزو بوم به طور اخص رفت، تعداد زیادی از معلمان به خاطر همین حق ِ بدیهی به زندان و تبعید فرستاده شدند، یا از كار انفصال و اخراج گردیدند. هم اینك نیز معلمانی نظیر رسول بداقی، محمود باقری، عبدالله مومنی، محمد داوری و… هریک چندین سال است به دلیل اعتراض به تضییع حقوق فرهنگیان در زندان به سر می برند. افرادی مانند علی اکبر باغانی، محمود بهشتی،مختار اسدی، هاشم خواستار، نبی ا… باستان فارسانی، اسماعیل عبدی، علیرضا هاشمی و… باز به همین دلیل به زندان و تبعید محکوم گردیده اند و چنانچه اقدام فوری صورت نگیرد بازهم راهی زندان خواهند شد! معلمانی که شاهد چنین احكامِ سنگینی برای نمایندگان ِصنفی خویش – به دلیل پافشاری بر ابتدایی ترین حقوق شان- هستند و سایه ی سنگین انفصال، بازنشستگی اجباری، اخراج، تبعید و زندان را برسر دارند و از سوی دیگر در تنگناهای معیشتی خود گرفتارند، آیا می توانند این سخن البته زیبای رییس جمهورشان را عملی کنند؟
در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: نکته دیگر نگاه به شدت سیاسی مسئولان به آموزش و پرورش رسمی کشور است، به طوری که از یك طرف این نهاد عمومی به جایگاهی برای نشر کهنه ترین افکار سیاسی و ایدئولوژیک موجود در میان جناح های مختلف حاکمیت تبدیل گردیده و از طرف دیگر به حیاط خلوتِ بده بستان های آنها بدل گشته است. زنجیره ی مسائل بالا حتی در تدوین کتاب های درسی – به ویژه در رشته ی علوم انسانی – خودنمایی می کند.
متن کامل بیانیه جمعی از تشکلهای صنفی معلمان کشور که در وبلاگ حقوق معلم منتشر شده، به شرح زیر است:
به نام خداوند جان و خرد
در گاه شمار تاریخی ایران در هـر سال تحصیلی دو روز به نام معلم نامیده می شود. ۱۳ مهر (پنج اکتبر) روز جهـانی معلم و دوازده اردیبهشت روز ملی معلم. کانـون های صنفی معلمان ضمن گرامی داشت هر دو مناسبت، روز جهـانی معلم را به تمامی همـکاران شـادباش گفته و از آنان دعوت می نمایند با طرح ِ مسایل مورد نظر خود، به عنوان عضوی از جامعه ی بزرگ معلمان ایران و جهان، مشكلات موجود در آموزش و پرورش را به رغم تکراری بودن به گوش مسئولان برسانند.
همکاران گرامی!
مهرماهِ امسال را در شرایطی آغاز نمودیم که چند ماهی است جوانه های امید به بهبود اوضاع با حاکمیت خرد و اندیشه، سر برآورده و بوی تغییر از اوضاع جهان می شنویم. گرچه در نخستین گـام، شخصیت مطلوب فرهنگیان انتخاب نشد و یک بار دیگر آموزش و پرورش، سال تحصیلی را بدون وزیر آغاز نمود؛ اما همچنان به تدبیرِ ریاست محترم جمهور، امید داریم تا فردی به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی گردد که بتواند بافتِ گسترده ترین و مهمترین وزارت خانه دولت را از بند افکار کهنه و غیر علمی رها سازد. چرا که به گفته ی رییس جمهور محترم “بهروزی یک ملت در سایه ی خرد و علم است و علم چیزی جز انباشت تجربیات و خرد نیست.” تجربیات چند دهه ی اخیر به ما نشان داده است که اندیشه و ساختار کنونی حاکم بر آموزش و پرورش، توان بر دوش گرفتن مسئولیت سنگینِ ساختن ِایران ِ آینده و آینده ی ایران در مدارس کشور را ندارد.
همچنین انتظار ما از دولت تدبیر و امید این است که حق قانونی تشکل های صنفی معلمان کشور را به عنوان ناظران مدنی به رسمیت شناخته و در خصوص تمدید و صدور پروانه های فعالیت آنان اقدام جدی و مسئولانه نماید.
همکاران ارجمند!
اولین روز سال تحصیلی جدید با ایراد سخنان مهمی از جانب رییس جمهور محترم همراه شد. سخنانی که هم مبنای قانونی دارد و هم خواسته هایی انسانی است ؛ اما چنین سخنانی از زبان مسئولان کمتر شنیده شده :
» در محیط آموزش و پرورش نباید تفاوتی میان افراد بر اساس نژاد، چهره و تعلق به گروه سیاسی خاص وجود داشته باشد.
مخالفت جدی با اهانت به دانش آموزان و تنبیه بدنی. توصیه به برقراری زنگ کتاب و زنگ گفت و گو و… «
کانون های صنفی معلمان صادرکننده ی این بیانیه ، ضمن اعلام حمایت و همسویی با این سخنان، توجه ریاست محترم جمهور و سایر مسئولان كشور را به نكاتی چند ، معطوف می دارند : مقابله با تمامی جنبه های خشونت نسبت به شهروندان ایرانی به ویژه معلمان، نوجوانان و جوانان، بخشی از باورِ ماست. به گمان ما کودک و نوجوانی که انواع خشونت کلامی، جسمی و… را در محیط خانواده، در رفتار ارگان های انتظامی با شهروندان در جامعه، در تلویزیون و… مشاهده یا تجربه می نماید، درک صحیحی از رفتار فاقد خشونت در کلاس و مدرسه نخواهد داشت. این در حالی است که اندک رفتار خشونت آمیز در مدرسه – که البته کم آن هم زیاد است و نباید باشد- به شدت بزرگ نمایی می شود و سایر رفتارهای ازاین نوع در جامعه توجیه می گردد. رییس جمهور محترم به درستی اعلام نمودند:”دانش آموز باید بداند اگر حقش تضییع شد حق دارد اعتراض کند و حق اعتراض دانش آموز باید از مدرسه آغاز شود… حق اعتراض، آغاز شکوفایی کرامت و عظمت یک انسان است و ما باید آن را از مدرسه آغاز کنیم.”
پر واضح است ، وقتی رئیس جمهور محترم، چنین حقی را برای دانش آموزان قایلند، به طریق اولی چنین حقی را برای معلمان ِ این دانش آموزان نیز روا می دارند. در این جا لازم است خدمت رییس محترم قوه ی مجریه اعلام نماییم كه در هشت سال ِسیاهی كه بر مردم این مملكت به طور اعم و بر فرهنگیان این مرزو بوم به طور اخص رفت، تعداد زیادی از معلمان به خاطر همین حق ِ بدیهی به زندان و تبعید فرستاده شدند، یا از كار انفصال و اخراج گردیدند. هم اینك نیز معلمانی نظیر رسول بداقی، محمود باقری، عبدالله مومنی، محمد داوری و… هریک چندین سال است به دلیل اعتراض به تضییع حقوق فرهنگیان در زندان به سر می برند. افرادی مانند علی اکبر باغانی، محمود بهشتی،مختار اسدی، هاشم خواستار، نبی ا… باستان فارسانی، اسماعیل عبدی، علیرضا هاشمی و… باز به همین دلیل به زندان و تبعید محکوم گردیده اند و چنانچه اقدام فوری صورت نگیرد بازهم راهی زندان خواهند شد! معلمانی که شاهد چنین احكامِ سنگینی برای نمایندگان ِصنفی خویش – به دلیل پافشاری بر ابتدایی ترین حقوق شان- هستند و سایه ی سنگین انفصال، بازنشستگی اجباری، اخراج، تبعید و زندان را برسر دارند و از سوی دیگر در تنگناهای معیشتی خود گرفتارند، آیا می توانند این سخن البته زیبای رییس جمهورشان را عملی کنند؟
ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش؟
روز جهانی معلم در بسیاری از کشورها همراه با برگزاری جشن و مراسم مخصوص و گاهی نیز برگزاری تجمع است. اما برای ما در شرایط کنونی تنها بهانه ای است برای بازگویی بسیاری از مشکلات و درد هایی که جامعه ی معلمان کشور با آن ها دست به گریبان است. شاید شاه بیت قصیده ی طولانی مشکلات آموزش و پرورش را بتوان در این جمله یافت که: در جامعه ی ما شغل معلمی احساس عزت و کرامت لازم را در دارندگان آن ایجاد نمی نماید. به بیان دیگر معلمان احساس می کنند از جایگاه اجتماعی درخور بهره مند نیستند و دلایل آن را نیز چنین بر می شمارند :
آموزش و پرورش نه در زبان، که در ذهن و اندیشه ی مسئولان ارشد کشور اولویتی ندارد و همواره به عنوان دستگاهی غیرمولد، مورد بی توجهی قرار گرفته است. فوری ترین نتیجه ی این نگاه، ناکافی و نامناسب بودن مداوم بودجه ی این دستگاه و تبعیض فراوان در پرداختی های آن به معلمان در مقایسه با سایر کارکنان دولت بوده و هست.
نکته ی مهم دیگر نگاه به شدت سیاسی مسئولان به آموزش و پرورش رسمی کشور است، به طوری که از یك طرف این نهاد عمومی به جایگاهی برای نشر کهنه ترین افکار سیاسی و ایدئولوژیک موجود در میان جناح های مختلف حاکمیت تبدیل گردیده و از طرف دیگر به حیاط خلوتِ بده بستان های آنها بدل گشته است. زنجیره ی مسائل بالا حتی در تدوین کتاب های درسی – به ویژه در رشته ی علوم انسانی – خودنمایی می کند.
سیستمِ به شدت تمركزگرا و یکسویه كه برآموزش و پرورش كشور حاكم است، كار آمدی و بهره وری را از این نهاد گرفته است . این سیستم با مدیریتی كاملا متمرکز و سنتی، با نادیده گرفتن مدیران میانی و معلمان در تصمیم گیری ها، نه تنها خلاقیت، اندیشه ورزی و حسِ مسئولیت پذیری را در بدنه ی آموزش و پرورش از بین می برد، بلكه نوعی وازدگی و عدم احساس مسئولیت را رواج می دهد.
همین سبك مدیریتی ِ انعطاف ناپذیر و نقدگریز، موجبات نگاه امنیتی نسبت به تشکل های صنفی مستقل را فراهم نموده و از توان بالای این تشكل های مردم نهاد، هیچ استفاده ای برای حل مشكلات نظام تعلیم و تربیت به عمل نیامده است. بدیهی است در صورت وجود نگاه درست به تشكل های صنفی و برداشته شدن ِ دیوار بلند بی اعتمادی بین معلمان و مدیران، بسیاری از مسایل و مشكلات غامض در این حوزه، قابل حل خواهد بود .
سخن بسیار است و حوصله ها اندک. به گمان ما تمامی گره ها و مسائل دشوار گفته و ناگفته با بهره گیری از خرد جمعی و مدیریت های مدبرانه گشودنی است. عزم ملی می خواهد و نگاه نو . آماده ایم و امیدوار.
کانون های صنفی معلمان
»تهران، همدان، یزد، خراسان رضوی، کردستان و گیلان «
Leave a Comment