سازمانهای امضا کنندهی این بیانیه نگرانی عمیق خود را از وضعیت نگران کننده آزادی علمی در جمهوری اسلامی ایران ابراز میکنند؛ به ویژه، در زمینه نقض آزادی بیان، آزادی تشکل و گرد همآیی در محوطه های دانشگاهی، و نیز رویه های نهادینه شده ای که برای مقامات دولتی این امکان را فراهم آورده است تا به صورت خودسرانه دانشجویان را اخراج و یا از تحصیل محروم و مدرسان و استادان آموزش عالی را به خاطر عقاید و یا فعالیتهای سیاسیشان از کار برکنار کنند. از سال ۲۰۰۹ تا کنون بیش از ششصد دانشجو، و همچنین چندین استاد دانشگاه، بازداشت شده و بسیاری از آنان سپس به زندان افتادهاند. علاوه بر این، صدها تن به خاطر فعالیتهای سیاسی خود از تحصیل محروم شدهاند.
حق تحصیل برای تمامی انسانها و بدون هرگونه تبعیضی به صراحت در پیمانهای بینالمللی، از جمله آن دسته از معاهدههایی که ایران امضا کرده است، تضمین شده است؛ از جمله در اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کنوانسیون یونسکو علیه تبعیض تحصیلی. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آن را تضمین کرده است. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) و کنوانسیون بینالمللی حذف تبعیض نژادی (CERD) نیز به نوبهی خود حقوق افراد در آزادی عقیده، بیان، تشکل و گرد همآیی را مورد حمایت قرار میدهند و اعمال تبعیض علیه افراد به خاطر نژاد، جنسیت، مذهب یا اعتقاد، یا قومیت یا عقاید سیاسی یا عقاید دیگر را منع میکنند. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی همچنین از حقوق اقلیتها، در اشتراک با دیگران، حمایت میکند تا بتوانند از فرهنگ خود بهرهمند شوند، به مذهب خود عمل کنند و زبان خود را به کار برند.
نظریه عمومی شمارهی ۱۳ مربوط به میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) در سال ۱۹۹۹، در تعریف آزادی علمی از جمله این موارد را متذکر شده است:
«اختیار افراد در بیان آزادانه نظرات خود پیرامون موسسه یا دستگاهی که در آن مشغول به کار هستند، انجام وظایف خود بدون تبعیض و یا داشتن هراس از سرکوب توسط دولت یا عوامل دیگر، مشارکت در نهادهای علمی حرفه ای یا انتخابی، و بهرهمند شدن از تمامی حقوق بشر که در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شده و در مورد سایر افراد همان حوزه قابل اعمال است».
علاوه بر این، بر اساس نظریه عمومی شمارهی ۱۳ مربوط به میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) «محرومیت دانشجویان و مدرسان از آزادی علمی» ناقض مادهی ۱۳ این میثاق (ICESCR) است.
خط مشی مورد توصیه یونسکو در رابطه با وضعیت مدرسان آموزش عالی در سال ۱۹۹۷ عنوان میکند که از حق تحصیل «تنها در محیطی میتوان به طور کامل بهرهمند شد که استقلال موسسات آموزش عالی و آزادی علمی وجود داشته باشد.» آزادی علمی در آن خط مشی به این صورت تعریف میشود:
«بدون اعمال محدودیت از جانب ایدئولوژی رسمی، آزادی تدریس و مباحثه، آزادی انجام تحقیق و پخش و انتشار نتایج آن، آزادی بیان عقاید و نظرات، آزادی از سانسور نهادینه، و آزادی مشارکت در نهادهای تخصصی و انتخابی… بدون هرگونه تبعیضی و بدون داشتن هراس از سرکوب توسط حکومت یا سایر مراجع.»
خط مشی یونسکو در ادامه تاکید میکند که استادان نباید به تدریس مطالبی که بر خلاف دانش و عقاید آنهاست واداشته شوند، نباید مجبور به استفاده از برنامه های درسی و یا روشهایی شوند که در تضاد با استانداردهای بینالمللی حقوق بشری هستند، و نمیبایست به هیچ وجه در معرض اخراج قرار بگیرند، مگر آنکه دلایل کافی در ارتباط با عملکرد حرفه ای آنها وجود داشته باشد و این دلایل در پیشگاه اشخاص ثالث مستقل و بی طرف مطرح گردد و مورد رسیدگی قرار بگیرد. با توجه به این استانداردها و معیارها، موسسات آموزش عالی میبایست از آزادی علمی و حقوق بشر اساسی پشتیبانی کنند، از رفتار منصفانه و عادلانه با دانشجویان اطمینان حاصل کنند، سیاستهایی اتخاذ کنند که متضمن برخورد یکسان و برابر با زنان و اقلیتها باشند و تضمین کنند که خشونت، ارعاب و آزار و اذیت مانع کار کادر آموزش عالی نشود.
با این حال در ایران، دانشجویان و استادان دانشگاه به خاطر عقاید، جنسیت، مذهب و قومیت خود، کماکان با نقض روزمره و فراگیر حقوق خود مواجه هستند. شبکهی آموزش و حقوق علمی (NEAR)، سازمان غیردولتی و مستقلی که بر وضعیت آزادی علمی نظارت دارد، در سال ۲۰۱۱ حداقل ۹۲ مورد نقض حقوق علمی در ایران را ثبت کرده است. دفتر تحکیم وحدت، بزرگترین سازمان مستقل دانشجویی در ایران، گزارش داده است که در فاصله ماه مارس سال ۲۰۰۹ تا ماه فوریه سال ۲۰۱۲، حداقل ۳۹۶ دانشجو به علت ابراز مخالفت سیاسی مسالمت آمیز یا مخالفتهای مسالمت آمیز دیگر توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از ادامه تحصیل محروم شدهاند. علاوه بر این، حداقل ۶۳۴ دانشجو توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی بازداشت، و ۲۵۴ دانشجو به دلایل مشابه محاکمه شدهاند که بر امکان ادامه تحصیل آنان تأثیر گذاشته است. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال ۲۰۰۹ دفتر تحکیم وحدت را به علت «شرکت در فعالیتهایی که امنیت ملی را به مخاطره انداخته» یک اتحادیه غیرقانونی اعلام کرد.
سازمانهای امضاکننده میگویند اطلاعاتی جمع آوری کردهاند حاکی از آن که مقامات ایرانی مرتباً فعالان دانشجویی در ایران را به خاطر انتقادات مسالمت آمیزشان از سیاستهای حکومت، مورد تهدید، تعلیق از تحصیل، بازداشت، تعقیب و پیگرد قانونی قرار میدهند و محکوم میکنند. این مقامات همچنین صدها گردهمایی، سازمان مستقل و نشریه دانشجویی را از ادامه فعالیت بازداشتهاند. در حال حاضر بیش از ۳۰ دانشجو تنها به خاطر استفاده از حق خود در آزادی بیان، تشکل و گرد هم آیی، از طریق بیان نظرات خود، شرکت در تظاهرات، و یا عضویت در سازمانهای دانشجویی مستقل و منتقد دولت، در زندان محکومیتهای طولانی حبس خود را میگذرانند … این دانشجویان در مجموع به بیش از ۱۳۰ سال زندان محکوم شدهاند؛ احکام زندان برخی از آنان به ۱۵ سال نیز میرسد.
سازمانهای امضاکننده نگرانی دیگر خود را از این مهم ابراز کردهاند که ظاهراً دولت ایران دانشجویان متقاضی ورود به دوره های بالاتر از کارشناسی و نیز داوطلبان تدریس در دوره های آموزش عالی را بر اساس عقاید ایدئولوژیک آنها مورد گزینش قرار میدهد. به منظور ممانعت از بروز مخالفت سیاسی در مراکز دانشگاهی، شورای عالی انقلاب فرهنگی برای دانشجویان داوطلب ادامه تحصیل در مقطع آموزش عالی پیش نیازهای عقیدتی و سیاسی وضع کرده است (http://www.iranculture.org/fa/Defau…). این مقررات دانشجویان را ملزم به اعتقاد به اسلام و یا یکی از ادیان دیگر مورد شناسایی حکومت میکند و احراز «عدم معاندت آنها با جمهوری اسلامی» و نداشتن «فساد اخلاقی» آنها را ضروری میداند. این مقررات توسط وزارت اطلاعات، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و کمیته های انضباطی دانشگاهها مورد استفاده قرار میگیرند تا به صورت «خودسرانه» بر دانشجویان اعمال فشار کنند و آنها را به خاطر عقاید و نظراتشان مورد مجازات قرار دهند، و از جمله آنها را از پذیرش و ثبت نام در دانشگاهها محروم کنند. به این ترتیب، این مقررات ناقض مادهی ۳ قانون اساسی ایران هستند که به صراحت حق تحصیل را برای تمامی شهروندان تضمین کرده است.
سازمانهای امضاکننده همچنین عنوان کردهاند که واحد های اطلاعاتی و شبه نظامی در ایران، از جمله نیروی شبه نظامی بسیج، حضور فعالی در مراکز دانشگاهی دارند و در برخوردهای خشونت آمیز با دانشجویان مشارکت میکنند؛ از جمله با حملات مکرر به گرد هم آیی های مسالمت آمیز دانشجویان و خوابگاهها که جراحات جدی و مرگ چندین تن از دانشجویان را در پی داشته است. اگرچه وقوع چنین حملاتی به مراکز دانشگاهی بی سابقه نبوده است، وقوع آنها در پی انتخابات مورد مناقشه سال ۲۰۰۹ در دانشگاه های سراسر کشور افزایش چشمگیری داشته است http://www.guardian.co.uk/world/200….
علاوه بر این، اقلیتهای ایران در دوره های تحصیلی آموزش عالی با محرومیت و تبعیض سیستماتیک مواجه هستند. مقامات ایران مشخصاً پیروان آیین بهایی را مورد هدف قرار داده و آنها را، تنها به خاطر عقاید مذهبیشان، از ادامه تحصیل در مقطع آموزش عالی محروم میکنند. اساس این کار مقررات مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی است که اعتقاد به اسلام یا یکی از ادیان اقلیت مورد شناسایی رسمی حکومت را که شامل آیین بهایی نیست به عنوان شرط تحصیل در دانشگاهها تعیین کرده است. سازمانهای امضاکننده گفتهاند که بنا بر اطلاع آنها از ورود صدها تن از دانشجویان واجد شرایط بهایی به دانشگاه های دولتی و خصوصی و مراکز آموزش حرفه ای جلوگیری به عمل آمده است. در سال ۲۰۱۱، مقامات ایرانی به موسسهی آموزش عالی بهاییان (BIHE)، که به عنوان یک دانشگاه مکاتبه ای آنلاین در سال ۱۹۸۷ تاسیس شده، یورش بردند و سی مدرس آن را بازداشت و زندانی کردند. حداقل نه تن از این مدرسان با اتهاماتی مرتبط با استفادهی مسالمت آمیز از آزادی بیان، تشکل و گرد هم آیی محکوم شدهاند و هم اکنون گویا هفت تن از آنان دوران محکومیت خود را در زندان سپری میکنند.
فعالان دانشجویی که برای دفاع از حقوق اقلیتهای قومی فعالیت میکنند، به خاطر ابراز نارضایتی از تبعیض علیه خود معمولاً با خشنترین مجازاتها توسط مقامات ایرانی مواجه میشوند؛ از جمله با بازداشتهای خودسرانه و گاه خشونت آمیز، حکمهای سنگین زندان و حتی در برخی موارد، با حکم اعدام. برای نمونه، در سال ۲۰۱۱، چهار تن از اعضای اتحادیه دموکراتیک دانشجویان کُرد بازداشت و چندین نفر دیگر از اعضای آن به نهادها و ارگانهای اطلاعاتی امنیتی احضار شدند.
همچنین، تبعیض علیه زنان در سیستم آموزش عالی ایران افزایش یافته است. جداسازی جنسیتی که اخیرا در برخی دانشگاه به اجرا گذاشته شده است این سؤال را پیش میآورد که آیا، به شرط وجود ظرفیت و آن گونه که قوانین بینالمللی مقرر کردهاند، زنان و مردان به آموزش عالی با کیفیت یکسان دسترسی برابر خواهند داشت یا خیر. گزارشهایی مبنی بر اعمال سهمیههایی از جانب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری که پذیرش زنان در برخی از رشته های تحصیلی دانشگاهی را محدود میکنند، حاکی از آن است که زنان برای استفاده از حق خود مبنی بر دسترسی بدون تبعیض به آموزش عالی، با محدودیتهای فزاینده ای روبه رو هستند. به نظر میرسد این سهمیهها به منظور افزایش نسبت تعداد دانشجویان پسر پذیرفته شده در دانشگاهها و کاهش دسترسی زنان به برخی رشته های تحصیلی مشخص، طراحی شدهاند. این گونه محدودیتها بر امکان انتخاب تحصیلی زنان، ناقض اصل ممنوعیت تبعیض و نیز تعهدهای ایران تحت قوانین بینالمللی هستند. این قوانین از دولتها میخواهند تا اطمینان حاصل کنند که زنان و مردان به صورت برابر از حق تحصیل برخوردار خواهند بود. علاوه بر این، در واقعه ای آزاردهنده و ناخوشایند در اردیبهشت ماه، مأموران انتظامات دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن تعدادی از دانشجویان دختر را به علت عدم رعایت معیارهای حجاب مورد اهانت و ضرب و شتم قرار دادهاند.
وضعیت استادان و مدرسان آموزش عالی چندان بهتر نیست. از انتخابات سال ۲۰۰۹ تا کنون، مقامات ایرانی بیش از یکصد تن از استادان دانشگاه را به خاطر عقاید سیاسیشان و یا مخالفت با دولت اخراج کردهاند. این عمل در مغایرت با تعهدهای ایران بر اساس مادهی ۱۳ میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی (ICESCR) است که آزادی علمی و استقلال دانشگاهها را تضمین میکند. در حال حاضر چندین استاد دانشگاه، تنها به علت ابراز مسالمت آمیز نظرات مخالف خود با حکومت، محکومیت زندان خود را سپری میکنند.
و سرانجام، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برنامه ای را در دستور کار قرار داده که هدف آن «تطبیق دادن» برخی از رشته های تحصیلی با ایدئولوژی اسلامی به تعریف حکومت است. رشته های حقوق، مطالعات زنان، حقوق بشر، مدیریت، هنر و مدیریت فرهنگی، جامعه شناسی، علوم اجتماعی، فلسفه، روانشناسی و علوم سیاسی از این جمله هستند. چنین سیاستی به معنای نقض شدید آزادی علمی از طریق اعمال سانسور مستقیم و کنترل ایدئولوژیک آموزش عالی توسط دولت است.
سازمانهای امضاکننده قویاً از مقامات ایرانی میخواهند تا ایران به تعهدهای بینالمللی خود برای پاسداشت حق تحصیل و آزادی علمی از راه های زیر عمل کند:
بهاره هدایت، ضیا نبوی، مجید دری، مجید توکلی، ایقان شهیدی، علی اکبر محمدزاده، علی ملیحی، حسن اسدی زیدآبادی، حامد امیدی، سعید جلالی فر، مهدی خدایی، میلاد کریمی، بابک داشاب، حامد روحی نژاد، حسین رونقی ملکی، شاهین زینعلی، آرش صادقی، جواد علیخانی، امید کوکبی، حبیب الله لطیفی (محکوم به اعدام)، شبنم مددزاده، عاطفه نبوی، فرشته شیرازی، افشین شهبازی، روزبه سعادتی، مهرداد کرمی، علی جمالی، محمد احدی، روح الله روزی طلب، سما نورانی، عماد بهاور و کاوه رضایی شیراز
مسعود سپهر، قربانعلی بهزادیان نژاد، قاسم شعله سعدی، داوود سلیمانی، محسن میردامادی، زهرا رهنورد (حبس خانگی) و احمد میری
محمود با دوام، ریاض سبحانی، رامین زیبایی، فرهاد صدقی، نوشین خادم، کامران مرتضایی و کامران رحیمیان
بنیاد عبدالرحمن برومند* عفو بین الملل* کنشگران داوطلب* ماده ی ۱۹* جامعه بین المللی بهاییان* کمیته گزارشگران حقوق بشر* موسسه مطالعات حقوق بشر قاهره* دانشجویان سبز حامی دموکراسی برای ایران – جنوب کالیفرنیا مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران* دیده بان حقوق بشر* کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران* فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر* مرکز اسناد حقوق بشر ایران* جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران* جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی* انجمن دانشجویان دموکراسی خواه دانشگاه جورج واشینگتن* اتحاد برای ایران
Leave a Comment