طی دو دهه ی گذشته، سازمان های غیر دولتی به عرصه ی مرکزی توسعه بین المللی و دموکراسی سازی وارد شده اند. پس از دلسرد شدن از رویکردهای دولتی و بازار آزاد در رابطه با توسعه، طیف گسترده ای از دانشمندان، متفکران، فعالان در زمینه ی توسعه، دولتها و حتی نهادهایی چون بانک جهانی هم اکنون جامعه مدنی و مهمترین نماد آن یعنی سازمان های غیر دولتی را وسیله ای مهم برای توسعه ی (دموکراتیک) پایدار می دانند. بدین ترتیب، سازمان های غیر دولتی به بازیگران کلیدی و دارای نفوذ و قدرت در عرصه های اجتماعی و سیاسی تبدیل شده اند. از راه تلاش مستمر در زمینه ی کمک رسانی و کمک به افزایش نفوذ فقرا و افراد در حاشیه در سیاست و فرایند های سیاستگذاری، این سازمان ها توانسته اند در سطح ملی نقشی مهم در توسعه ی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایفا کنند. در سطح بین المللی نیز شاهد شکل گیری جامعه مدنی جهانی بوده ایم که از شیوه های غیر رسمی اما قدرتمند بر فرایند های تصمیم گیری و سیاست گذاری در سطح بین المللی و همچنین سیاستهای نهادهای بین المللی تاثیر گذاشته است (Brown, Moore, 2001:569).
چرا سازمانهای غیر دولتی باید پاسخگو باشند؟
تحقیقی که اخیرا توسط سازمان Environics International صورت گرفت حاکی از سطح پایین اعتماد عمومی به دولتها و بخش خصوصی است (Zadek, 2003:2). در مقابل، سازمان های جامعه مدنی در سطح جهانی از اعتماد بیشتری از سوی عموم برخودار هستند که آنها را قادر می سازد تا به پشتوانه ی آن با هدف حمایت از فقرا و افراد در حاشیه، محیط زیست و توسعه پایدار از بخش خصوصی، دولت ها و سازمان های بین المللی پاسخگویی بیشتری مطالبه کنند. متاسفانه، برخی این سطح بالای اعتماد را زیر سوال برده اند. پس از انتقاد سازمان های غیر دولتی از دولت ها و شرکت های بخشی خصوصی به دلیل نداشتن مکانیزم های کافی پاسخگویی، دولت ها و شرکتهای مذکور در راستای ایجاد چنین مکانیزم هایی حرکت کرده اند. حال ، آنها از سازمان های غیر دولتی به دلیل اینکه خود فاقد مکانیزم های کافی در این زمینه هستند انتقاد می کنند. حقیقت آنست که سازمان های غیر دولتی اساسی مشخص به عنوان مبنای پاسخگویی خود ندارند. چالشی را که سازمان های غیر دولتی در این زمینه با آن روبرو هستند می توان در گفته های Michael Edwards(2000) مشاهده کرد:
چالشی که پیش روی سازمان های غیر دولتی قرار دارد آنست که نشان دهند خود نیز می توانند اصول پاسخگویی را که دیگران را به رعایت آنها ترغیب میکنند به کار بندند.
در گذشته، ارزش ها و تعهد سازمان های غیر دولتی برای فعالیت آنها کافی می نمود، اما اکنون که آنها در زمینه ی سیاست و تصمیم گیری صاحب نفوذ شده اند از سوی ذیفنعان گوناگون از جمله اهدا کنندگان، کارکنان، سازمان های همکار و گروه های تحت پوشش خود برای پاسخگویی بیشتر تحت فشار هستند. ذینفعان فوق سازمان های غیر دولتی را بر طبق علایق و اولویت های خود پاسخگو می دانند.
هدف از پاسخگویی سازمان های غیر دولتی اعمال فشار بر جامعه ی مدنی نیست، بلکه آنست که سازمان های غیر دولتی مشروعیت و مقبولیت بیشتر به دست آورده و بتوانند به تلاش های خود در زمینه ی توسعه ی پایدار و دموکراسی سازی ادامه دهند. اگر سازمان های غیر دولتی به ابزار پاسخگویی مجهز شوند بهتر خواهند توانست با ادعاهای مطرح شده از سوی مخالفان خود مبنی بر پاسخگو نبودن این سازمان ها مقابله کنند. به طور مثال طی دهه 1980 در کشور پاکستان افشاگری سازمان های غیر دولتی درباره فساد دولتی منجر به آن شد تا دولت این کشور 2500 سازمان غیر دولتی را به بهانه آن که پاسخگو و شفاف عمل نمی کنند وادار به ثبت مجدد کند (Loyd, 2005:6). دقیقا به خاطر مقابله با این گونه ادعا است که لازم است سازمان های غیر دولتی به بازبینی مکانیزم های پاسخگویی خود پرداخته و مانع دخالت عاملان دیگر در این موضوع شوند.
اما مهم تر از همه، سازمان های غیر دولتی خود را به ارتقای وضعیت گروه های تحت پوشش خود متعهد کرده اند. ذینفعان و اهداکنندگان این گونه سازمان ها نیز به آنها در اجرای تعهدات خود اعتماد کرده اند و از این رو حق قانونی و اخلاقی دارند تا از نحوه عملکرد این سازمان ها مطلع گردند.
پاسخگویی چیست؟
قبل از آنکه به توصیف بیشتر پاسخگویی سازمان های غیر دولتی و ویژگی ها و نتایج آن بپردازیم، لازم است تا ابتدا معنی دقیق پاسخگویی را بیان کنیم. تعریف عرفی پاسخگویی بر پایه ی مدل مدیر – نماینده قرار دارد که در آن یک مدیر کاری را به یک نماینده واگذار می کند تا در راستای منفعت وی آن را انجام دهد. در این الگو، مدیر از راه مشوق های اقتصادی و حقوقی پاسخگویی نماینده را تضمین می کند (Loyd, 2005:3). تعریف ارائه شده توسط Edwards وHulme که مطابق با این مدل است از این قرار است:
شیوه ای که یک فرد یا سازمان از آن طریق به یک مرجع (یا مراجع) معین گزارش می دهد و در قبال اعمال خود مسئول شناخته می شود (Edwards & Hulme, 1998:15).
هرچه یک سازمان یا نهاد بیشتر پاسخگو باشد به همان میزان دارای مشروعیت بیشتری نیز خواهد بود (همان ماخذ). این بدان معناست که هرچه یک سازمان غیر دولتی پاسخگو تر باشد، به دلیل برخورداری از مشروعیت بیشتر عملا دارای قدرت بیشتری خواهد بود.
استفاده از مدل principle–agent در مورد پاسخگویی یک سازمان غیر دولتی باعث محدودیت پاسخگویی سازمان مزبور تنها به اهداکنندگانی خواهد شد که از آن حمایت مالی می کنند که این امر به معنای نادیده گرفتن دیگر ذینفعان سازمان و سازمان های همکار آن خواهد بود. از اینرو می توان گفت پاسخگویی یک سازمان غیر دولتی زمانی مطلوب خواهد بود که در قبال کلیه ی ذینفعان آن صورت گیرد. مشکل دیگری که با اتخاذ رویکرد مدیر – نماینده همراه است آنست که پاسخگویی در این رویکرد مفهومی فنی داشته و بیشتر به مکانیزم های گزارش دهی مالی و اجرایی و کمتر به دستاوردهای واقعی برنامه ها برای ذینفعان توجه دارد.
جهات مختلف پاسخگویی
بر طبق رویکرد پاسخگویی به ذینفعان، یک سازمان غیر دولتی به چندین عامل پاسخگو است. بر اساس این رویکرد پاسخگویی دارای چهار جهت خواهد بود. اول، یک سازمان از بالا به اهدا کنندگان خود که برای ادامه ی فعالیت خود از آنها حمایت مالی دریافت می کند پاسخگو است. دوم، سازمان از پایین به گروه های تحت پوشش خود پاسخگو است. سوم، یک سازمان به طور داخلی به کارکنان سازمان و ماموریت سازمانی خود پاسخگو است و بالاخره چهارم، سازمان به طور افقی به سازمان های همکار خود پاسخگو است (Loyd, 2005:3). با این وجود، پاسخگویی به عاملان گوناگون مشکلاتی را برای سازمان های غیر دولتی به همراه دارد. به طور مثال، این پرسش پیش می آید که در زمان تلاقی منافع عاملان گوناگون باید به منافع کدام یک از آنها اولویت داده شود؟
رابطه ی میان یک سازمان غیر دولتی و اهدا کننده ی آن از دیگر موارد فوق روشن تر بوده و مکانیزم های پاسخگویی در آن قوی ترند. اهداکنندگان قوی ترین ذینفع سازمان غیر دولتی اند و می توانند در صورت عدم پاسخگویی مناسب از سوی سازمان غیر دولتی از ادامه ی حمایت مالی از آن خودداری ورزند. مخالفت با علایق آنان برای سازمان های غیر دولتی کار آسانی نیست، چرا که قطع کمک های مالی آنان باعث خواهد شد تا سازمان غیر دولتی قادر به ادامه ی فعالیت خود نباشد. اما از طرف دیگر فلسفه ی وجودی سازمان های غیر دولتی خدمت به گروه های تحت پوشش آنهاست و این موضوع این سازمان ها را از لحاظ اخلاقی ملزم به پاسخگویی به آنان نیز می کند. اما این گروه ها قدرتی برای ملزم کردن سازمان های غیر دولتی به پاسخگویی ندارند. با این حال، علایق این عده معمولا در ماموریت و اهداف سازمان های غیر دولتی که این سازمان ها ملزم به اجرای آن هستند گنجانده می شوند(Loyd, 2005:4). از اینرو میزان پاسخگویی سازمان های غیر دولتی به گروه های تحت پوشش خود معمولا توسط خود این سازمان ها تعیین می شود.
نحوه ی پاسخگویی سازمان های غیر دولتی به سازمان های همکار خود نیز روشن نیست. در کل، بخش غیر دولتی فاقد یک نظامنامه ی رفتاری است که سازمان های غیر دولتی ملزم به رعایت آن و پاسخگویی بر مبنای آن باشند. وجود چنین پاسخگویی باعث ارتقای وجهه ی سازمان های غیر دولتی خواهد گردید.
برخی بر این باورند که سازمان های غیر دولتی باید تابع همان چارچوب حقوقی باشند که بخش خصوصی از آن پیروی می کند. با مقایسه ی پاسخگویی سازمان های غیر دولتی و پاسخگویی شرکتهای بزرگ تجاری می توان مشاهده کرد که سازمان های غیر دولتی با ذینفعان بیشتری سر و کار دارند که باید به آنها پاسخگو باشند. نکته ی دیگری که باید در نظر گرفته شود اینست که یکی از اهداف سازمان های غیر دولتی ارائه ی تعریفی جدید جهت ایجاد تعادل قدرتی است. این سازمان ها قصد دارند از این راه به توانمند سازی گروه های تحت پوشش خود اقدام کنند. اما چگونگی ایجاد تعادل میان علایق ذینفعان مختلف یکی از مشکلات ویژه ی سازمان های غیر دولتی است که یک راه حل فراگیر برای آن وجود ندارد.
انواع مختلف سازمان های غیر دولتی
تاکنون تقسیم بندی های مختلفی در رابطه با سازمان های غیر دولتی ارائه شده است. یکی از رایج ترین این تقسیم بندی ها سازمان های غیر دولتی را به چهار نسل زیر تفکیک می کند: نسل اول، سازمان های فعال در زمینه کمک رسانی، امداد و رفاه؛ نسل دوم، سازمانهای غیر دولتی فعال در زمینه ی توسعه؛ نسل سوم، سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه ی حمایتگری و ترویج؛ و نسل چهارم، سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه ی سیاست تعدیل.
تقسیم بندی دیگری که توسط وکیل (1997) صورت گرفته است سازمان های غیر دولتی را به پنج گروه کاربردی تقسیم می کند: رفاه، توسعه و ظرفیت سازی، حمایتگری، آموزش توسعه، و شبکه سازی یا پژوهش. می توان گفت هر یک از این انواع سازمان های غیر دولتی و نقشی که آنان سعی می کنند در امر توسعه داشته باشند نیازمند استراتژی های خاص خود است (Brawn, 2001). هریک از این گروه ها همچنین نیاز به رویکردی خاص برای ایجاد تعادل میان علایق ذینفعان خود خواهند داشت. رایج ترین انواع سازمان های غیر دولتی سازمان هایی هستند که در زمینه ی رفاه، ظرفیت سازی و تاثیر گذاری بر سیاست گذاری ها فعالیت می کنند. در زیر به توضیح این گونه سازمان ها می پردازیم.
سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه رفاه
این گونه سازمان های غیر دولتی به ارائه کالاها و خدمات معینی به گروه های تحت پوشش خود پرداخته و خود را به اهدا کنندگانی که منابع لازم جهت این کار را در اختیار آن ها قرار می دهند پاسخگوی می دانند. اهدا کنندگان این گونه سازمان ها بقای آنها را تضمین می کنند و از اینرو برای سازمان های مذکور دشوار خواهد بود تا با خواست های آنان مخالفت کنند. اما به دلیل آنکه این سازمان ها از نظر اخلاقی خود را به استفاده از منابع فوق الذکر در جهت تامین منافع گرو ه های تحت پوشش خود متعهد کرده اند برای پاسخگویی به آنها نیز مسئولیت اخلاقی دارند. ممکن است این سازمان های غیر دولتی به جای انجام برنامه های دارای نفع مستقیم برای افراد تحت پوشش خود به اجرای برنامه هایی که دارای ابعاد اجتماعی باشند بپردازند. به طور مثال، ممکن است یک سازمان غیر دولتی که در زمینه ی مبارزه با فقر فعالیت می کند به جای ارائه ی مستقیم غذا یا کمک نقدی به فقرا به انجام برنامه های کنترل جمعیت اقدام کند که در نهایت هدف آن مبارزه با فقر باشد. از اینرو می توان میان برآورده کردن نیازهای فردی اشخاص و دستیابی به اهداف اجتماعی تمایز قائل شد.
سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه ظرفیت سازی
این گونه سازمان ها به جای ارائه ی خدمات و کالا به توانمند سازی سازمان های محلی می پردازند تا آنان خود بتوانند از عهده ی چالش هایی که بر سر راهشان قرار می گیرد بر آیند. این دسته از سازمان های غیر دولتی نیز نمی توانند بدون کمک اهدا کنندگان به فعالیت های خود ادامه دهند. تمرکز فعالیت های این گونه سازمان ها بر امر توانمند سازی نیازمند آن است که آنها بیش از اهداف و خواسته های اهداکنندگان به نیازها و علایق سازمان های محلی توجه داشته باشند. اگر این سازمان ها قصد داشته باشند تا امر ظرفیت سازی را جدی بگیرند باید علاوه بر اهداف سازمان های محلی به توانایی در تصمیم گیری استراتژیک نیز توجه نمایند. علاوه بر این، برنامه هایی که بر پایه ی اولویت های سازمان های محلی قرار داشته باشند شانس موفقیت بیشتری داشته و بهتر می توان آنها را در شرایط محلی مورد استفاده قرار داد. با این وجود، ممکن است اولویت ها، استراتژی ها و فعالیت های سازمان های محلی با آنچه سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه ظرفیت سازی و اهداکنندگان آنها مناسب می دانند متفاوت باشد. به طور مثال، اهدا کنندگانی که در کشورهای شمال قرار دارند به مهارت های مدیریتی مانند حسابداری (با هدف استفاده ی موثر از منابع مالی) اهمیت زیادی می دهند، در حالیکه سازمان های غیر دولتی کشورهای جنوب به موضوعاتی چون تقویت حمایتگری، تشکیل ائتلاف و افزایش ظرفیت برای ایجاد تغییرات اجتماعی در سطح گسترده تمایل بیشتری دارند. ظرفیت سازی تنها زمانی موفق خواهد بود که سازمان های محلی نیز در آن مشارکت داشته و به آنان اجازه داده شود تا اولویت های خود را مشخص کرده و خود نیز نقش فعالی در فرایند ظرفیت سازی بر عهده گیرند.
سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه تاثیر گذاری بر سیاست گذاری ها
این گروه از سازمان های غیر دولتی در زمینه ی موضوعاتی مانند حمایت از فقرا و افراد در حاشیه، حفاظت از محیط زیست و حقوق بشر فعالیت می کنند. این سازمان ها تلاش می کنند تا بر نهاد های ملی و بین المللی تاثیر گذاشته و به تحقق اصلاحات سیاسی و نهادی کمک کنند. به عنوان مثال، سازمانTransparency International با هدف تضمین توسعه ی پایدار و عدالت در سراسر جهان در جهت کاهش فساد فعالیت می کند. تفاوت اصلی میان این دسته از سازمان های غیر دولتی با سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه ی رفاه و ظرفیت سازی در اینست که این سازمان ها به منظور رسیدن به اهداف خود خواستار پاسخگویی بیشتر از سوی سازمان ها و نهادهای دیگر هستند. این سازمان ها با نشان دادن شدت مشکلات اهمیت کار خود را به دیگران می شناسانند. مانند همه سازمان های غیر دولتی، سازمان های فعال در زمینه ی تاثیر بر سیاستگذاری به اهدا کنندگان خود پاسخگو هستند. علاوه بر این، سازمان های مذکور به کارکنان خود که طراحی و اجرای برنامه ها را بر عهده داشته و وفا داری آنان به اهداف سازمانی حیاتی است پاسخگو هستند. سازمان های غیر دولتی فعال در زمینه تاثیر بر سیاستگذاری در برنامه های خود با دو گروه سر و کار دارند: گروه اول، کسانی که آنها نمایندگی آنها را بر عهده دارند و گروه دوم، سیاستگذاران و سازمان های اجرا کننده ای که مخاطب برنامه های آنها می باشند. از آنجا که این دسته از سازمان های غیر دولتی دولت ها، نهادهای بین المللی و شرکت های خصوصی را به پاسخگو بودن تشویق می کنند مهم است تا خود آنها نیز این موضوع را رعایت کنند. زمانی فعالیت های این سازمان ها در ترغیب دیگران به پاسخگویی نتیجه بخش خواهد بود که خود نیز پاسخگو باشند. مردم نیز زمانی دعوت این سازمان ها به پاسخگویی را مشروع خواهند دانست که خودشان قبل از دیگران به این موضوع اهمیت دهند.
چگونه می توان پاسخگو بود؟
درباره ی نیاز به پاسخگویی سازمان های غیر دولتی تردیدی وجود ندارد. این موضوع یکی از چالش هایی است که این گونه سازمان ها با آن روبرو هستند. تعریف زیر می تواند به درک ابعاد مختلف پاسخگویی کمک کند:
پاسخگویی مطلوب نیازمند یک بیانیه ی اهداف، شفافیت در تصمیم گیری و روابط، گزارش دهی صادقانه در مورد چگونگی صرف منابع و آنچه به دست آمده،روشی برای ارزیابی رضایتبخش بودن نتایج توسط مراجع ناظر و مکانیزم های واقعی پاسخگویی (به طور مثال پاداش یا جریمه) می باشد. (Edwards & Hulme, 1998:15).
یکی از عناصر مهم این تعریف شفافیت است. استفاده کنندگان از خدمات سازمان های غیر دولتی، اهدا کنندگان و عامه ی مردم معمولا از چگونگی فعالیت های سازمان های غیر دولتی و امور مالی آنها بی اطلاع اند. اما شفافیت تنها به نگهداری دفاتر مالی و گزارش چگونگی صرف منابع مربوط نمی شود، بلکه شامل نحوه تصمیم گیری و مبانی آن نیز می گردد. در کل، سازمان های غیر دولتی دلایل خوبی برای تصمیماتی که اتخاذ می کنند دارند، اما از آنجا که قادر نیستند دلایل مذکور را به نحو مطلوب برای عموم بیان کنند، انتخاب های استراتژیک آنان همیشه به درستی درک نمی شود. به طور مثال یک سازمان غیر دولتی که دارای برنامه ای برای مبارزه با فقر است طبیعتاً ترجیح می دهد تا منابع مالی در نظر گرفته شده برای برنامه مذکور تماما در اختیار فقرا قرار گیرد. اما از آنجا که استفاده ی درست از منابع مزبور نیازمند پرسنل آموزش دیده است، سازمان مذکور ناگزیر از آنست تا بخشی از آن را صرف ظرفیت سازی کارکنان خود بنماید. ممکن است با دیدی منفی اینکار “منحرف کردن” بودجه از مسیر واقعی آن یعنی صرف برای فقرا و در عوض صرف آن در داخل سازمان قلمداد شود، در حالیکه در حقیقت این “انحراف” به فعالیت های آینده ی سازمان کمک کرده و باعث خواهد شد تا منابع با دقت بیشتری در جهت منافع فقرا اختصاص یابد.
پاسخگویی می تواند به شیوه ی رسمی یا غیر رسمی صورت گیرد. پاسخگویی رسمی معمولا از راه ارزیابی عملکرد یا ارزیابی نتایج یک برنامه و ارائه آن در قالب گزارشات رسمی انجام می گیرد. پاسخگویی غیر رسمی اغلب از طریق انجام گفتگوی مستمر میان یک سازمان غیر دولتی و شرکاء، گروه های تحت پوشش و اهدا کنندگان آن صورت می گیرد. از اینجا می توان نتیجه گرفت که پاسخگویی می تواند یک دستاورد (مانند یک گزارش رسمی) و یا یک فرایند (مانند گفتگو و تصمیم گیری مشارکتی) باشد. پاسخگویی تنها ارائه ی گزارش درباره ی اینکه چه اقداماتی انجام شده، منابع چگونه صرف گردیده، چه تصمیمات استراتژیکی اتخاذ شده و تصمیمات مذکور چه تاثیراتی داشته اند نیست، بلکه بیشتر به موضوع دخالت دادن ذینفعان در فرایند های تصمیم گیری و سیاستگذاری مربوط است. پاسخگویی حقیقی تنها پس از پایان پروژه و اتخاذ کلیه تصمیمات استراتژیک روی نمی دهد، بلکه همه ی ذینفعان را در کلیه مراحل تصمیم گیری و سیاستگذاری دخالت می دهد.
تمایز دیگری که می توان در اینجا قائل شد میان پاسخگویی کاربردی کوتاه مدت (مانند پاسخگویی درباره منابع و نحوه صرف آنها و تاثیر کوتاه مدت آنها) و پاسخگویی استراتژیک (مانند تاثیرات اقدامات یک سازمان غیر دولتی بر سازمانهای غیر دولتی دیگر و عرصه های گسترده تر) است (Edwards & Hulme, 1998). با آنکه پاسخگویی درباره ی منابع و تاثیرات کوتاه مدت اقدامات مهم است، اما این نتایج درازمدت است که سازمان های غیر دولتی سعی در دستیابی به آن دارند.
در بسیاری موارد اهداف یک سازمان غیر دولتی کیفی بوده و از اینرو قابل اندازه گیری نیست. آنچه بر این مشکل می افزاید آنست که بسیاری از فاکتور هایی که بر دستاورد فعالیت های یک سازمان غیر دولتی تاثیر گذارند از کنترل آنان خارج است که این امر چالشی برای پاسخگویی مطلوب به شمار می رود. سازمانهای غیر دولتی با استفاده از ابزارها و فرایند های مناسب با چالشهای مربوط به پاسخگویی مقابله می کنند (Jordan, 2005). ابزارهایی که معمولا به این منظور به کار می روند عبارتند از گزارشات و ارزیابی ها که معمولا جهت ارائه به اهدا کنندگان تهیه می شوند. اهدا کنندگان معمولا مایلند در مورد نحوه صرف منابعی که در اختیار یک سازمان قرار می دهند مطلع باشند. به طور مثال ممکن است اهدا کننده ی یک سازمان غیر دولتی که بر روی یک برنامه آموزشی در مورد بهداشت جنسی فعالیت می کند انتظار داشته باشد که از تعداد کاندوم ها و میزان داروهای توزیع شده در میان افراد مطلع گردد، در حالیکه سازمان غیر دولتی مذکور بیشتر به نشان دادن تغییرات رفتاری که در نتیجه ی اجرای برنامه آموزشی ایجاد شده علاقمند باشد. از آنجا که گزارش دهی مستلزم صرف بودجه و زمان است، ممکن است درخواست های اطلاعاتی اهدا کننده باعث شود تا سازمان غیر دولتی مورد بحث نتواند به درستی به کسب آگاهی از تغییرات رفتاری فوق الذکر بپردازد. حال ممکن است علاقه ی گروهی که سازمان غیر دولتی مزبور با هدف ارائه خدمت به آنان فعالیت می کند موضوعی کاملا متفاوت باشد. به طور مثال ممکن است آنها اصلا خواهان خدمات درمانی دیگری باشند. با این همه، ذینفعان حق دارند تا از نحوه ی صرف منابعی که ارائه داده یا باید در اختیار آنان قرار گیرد مطلع گردند. سازمان غیر دولتی Solidarity in Literacy نمونه ی سازمانی است که ابزاری موثر برای شفافیت در زمینه ی جریان منابع ایجاد کرده است. این سازمان نرم افزاری ابداع کرده است که با استفاده از آن هم اهدا کنندگان و هم استفاده کنندگان از خدمات سازمان های غیر دولتی می توانند جریان منابع و مصرف آنها را پی گیری کنند. این سازمان با استفاده از این ابزار هم به بالا (اهدا کنندگان) و هم به پایین (گروه های تحت پوشش) پاسخگو است. با قرار دادن ارقام و اطلاعات بر روی وب سایت خود، این سازمان مقبولیت خود را نیز افزایش داده است، چرا که با این کار نشان داده است چیزی برای مخفی کردن ندارد.
راههای دیگری که سازمان های غیر دولتی برای پاسخگویی مورد استفاده قرار داده اند عبارتند از به عضویت درآوردن ذینفعان مختلف در هیات مدیره ی خود، تشکیل هیات های نظارتی مستقل از مدیریت سازمان و سیاست هایی خاص برای تقویت ساختارهای داخلی پاسخگویی. آن جنبه از پاسخگویی که ماهیت فرایندی – در مقابل ابزاری – دارد شامل ارزیابی های کلی توسط ذینفعان، دارا بودن بیانیه ی ماموریت روشن و دخالت دادن ذینفعان در فعالیت ها و فرایند های تصمیم گیری است که باعث می شود علایق کلیه ذینفعان به حساب آید. همانطور که پیش تر اشاره گردید، انواع متفاوت سازمان های غیر دولتی نیازمند مکانیزم های متفاوت پاسخگویی هستند.
نتیجه گیری
با مطرح شدن بیشتر سازمان های غیر دولتی در عرصه ی توسعه، پاسخگویی آنان نیز بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. در کل این گونه سازمان ها در حال حاضر فاقد مبنایی روشن برای پاسخگویی خود هستند. برای سازمان های غیر دولتی دیگر تنها داشتن مقاصد خیرخواهانه کافی نیست. از اینرو لازم است تا این گونه سازمان ها پاسخگویی را جدی گرفته و به بررسی مکانیزم های موجود خود برای این منظور پرداخته تا بتوانند به درستی به نیاز ذینفعان گوناگون – و همچنین مقابله با ادعاهای مخالفان خود- در این رابطه پاسخ گویند. از آنجا که سازمان های غیر دولتی انواع مختلفی داشته و پاسخگویی نیز دارای جهاتی متفاوت است، نمی توان یک راه حل واحد برای پاسخگویی کلیه ی سازمان ها پیشنهاد کرد. سازمان ها باید به این نکات توجه کنند که نوع سازمان و ماموریت آنان چیست و به علایق کدامیک از ذینفعان خود باید ارجحیت دهند. پاسخگویی تنها به معنای نگهداری دفاتر مالی و گزارش دهی نیست، بلکه شامل دخالت دادن ذینفعان گوناگون در فرایند های تصمیم گیری و سیاست گذاری نیز می شود. پاسخگویی فقط به معنای بیان دستاوردهای یک پروژه، آنهم زمانی که آن پروژه به اتمام می رسد نیست، بلکه باید کلیه ی مراحل پروژه را در بر گیرد. با پاسخگو بودن، مشروعیت سازمان های غیر دولتی افزایش می یابد که این امر به آنان کمک خواهد کرد تا به عنوان عاملی برابر با دولت و بخش خصوصی در زمینه ی توسعه به فعالیت پردازند. پاسخگو بودن نیازمند تلاشی فراگیر از سوی سازمانهای غیر دولتی است. این تلاش شامل بازنگری کامل ماموریت، اهداف، استراتژی ها و فرهنگ سازمانی و همچنین ایجاد تعادل میان علایق ذینفعان مختلف می باشد. اقدام در جهت پاسخگویی به نفع سازمان های غیر دولتی است، چرا که این امر باعث افزایش مشروعیت و مقبولیت آنان شده و به ایشان در ایجاد تغییرات اجتماعی یاری خواهد رساند.
Leave a Comment