کنشگران داوطلب- مریم میرزا
فدراسیون جهانی انجمن ملل متحد، سازمانی غیرانتفاعیست که دارای بیش از ۱۰۰ نماینده از سازمانهای جامعه مدنی کشورهای مختلف است و ماموریت خود را تقویت سازمان ملل متحد از طریق بازتاب صدای جامعه مدنی جهانی قرار داده است. آنطور که بنیان گلمحمدی٬ دبیرکل ایرانیالاصل انجمن ملل متحد٬ به «کنشگران داوطلب»میگوید، این سازمان جنبشی مردمی در سازمان ملل متحد است. جنبشی که تلاش دارد هر چه بیشتر جامعه مدنی جهانی را در تصمیمگیریهای سازمان ملل سهیم کند. این سازمان همچنین در آموزش فعالان جامعه مدنی از سراسر جهان و شبکهسازی بین آنها تمرکز و نقش دارد.
آنچه در پی میآید گفتوگوییست با بنیان گلمحمدی که در نشستی در گرجستان درباره تجربه او در انجمن ملل متحد جهان و پیشینه کاری وی در جامعه مدنی سوئد و همچنین چالشها و فرصتهایی که بر سر راه جامعه مدنی ایران قرار دارد، انجام شد.
بنیان گلمحمدی: من برای فدراسیون جهانی انجمن ملل متحد که در سال ۱۹۴۶ پایهگذاری شده است کار میکنم. ما جنبش مردمی در سازمان ملل متحد هستیم. سازمان ملل سازمانی متشکل از نماینده دولتها با تعداد زیاد و متفاوتی از چالشها و همچنین فرصتهاست. در حال حاضر موضوعی که در سازمان ملل مورد بحث قرار دارد و ما نیز بر آن تمرکز داریم این است که چه اتفاقی در سال ۲۰۱۵ با اتمام طرح کنونی درباره فقرزدایی خواهد افتاد. مساله دیگر مسلما بحران سوریه است. این دو از بزرگترین٬ داغترین و حساسترین موضوعاتیست که دارد دربارهشان بحث میشود.
– به طور کلی در سازمان ما بحث اصلی این است که باید تفکر جامعه مدنی را پرورش داد. بنابراین در تلاش هستیم که پلتفرمی به وجود بیاید که مردم از کشورهای مختلف یکدیگر را ملاقات کنند و تجربیات خود را با یکدیگر در میان بگذارند. از چگونگی کار جامعه مدنی در کشور هر یک از آنها صحبت شود و درباره این بحث شود که چطور میشود از تجربه یکدیگر آموخت. چرا که در این مورد نمیشود به سادگی کپی کرد. آنچه در آلمان یا سوئد اتفاق میافتد نمیتوانید بگیرید و کپیاش کنید در ویتنام.
یکی دیگر از فعالیتهای ما ایجاد پلتفرمی برای افراد جوان است تا با یکدیگر دیدار کنند. ما از افراد جوانی از کشورهای مختلف از جمله کشورهایی که وضعیت بسیار بسیار دشواری درباره حقوق بشر دارند برای شرکت در دورههای آموزشیمان دعوت میکنیم٬ تا بیاموزند چطور کشورشان را بشناسند٬ چطور تحلیل کنند که چه حقوقی از آنها دارد در کشورشان پایمال میشود٬ چطور میتوانند این موارد را به سازمان ملل گزارش دهند و چطور میتوانند پروژهای را برای کار که در شرایط آنها ممکن باشد آغاز کنند. فکر میکنم ایجاد فضایی که افراد جوان بیایند و از یکدیگر بیاموزند بسیار تاثیرگذار است. درباره کشورهایی که جامعه مدنی اجازه فعالیت ندارد ما باید سعی کنیم به افراد دسترسی یابیم تا به تدریج جامعه مدنی در این کشورها فعال شود.
من یک فرد خوشبین هستم چرا که دیدهام در پنجاه شصت سال گذشته تعدادی از کشورهای تحت دیکتاتوری٬ تعدادی از کشورهای بسیار غیردموکراتیک٬ به سمت دموکراسی حرکت کردهاند. بیش از پنجاه درصد بر تعداد کشورهای دموکرات افزوده شده است. فکر میکنم روند جهانی بسیار مثبت است و فکر میکنم بخشی از آن به این علت است که مردم بیشتر سفر میکنند٬ بیشتر یکدیگر را ملاقات میکنند٬ افکار جهانی حتی برای کشورهای غیردمکرات از اهمیت بیشتری برخوردار شده است.
– فدراسیون ما انجمنهایی از سراسر جهان را در برمیگیرد و آنها اعضایی با هویت فردی و سازمانی خود را دارند. ما تنها میتوانیم یک انجمن ملل متحد در هر کشور داشته باشیم که در ایران نیز عضوی داریم. انجمن ملل متحد ایران یک عضو فدراسیون جهانی ملل متحد است و اگرچه فعالیتهایی داخل ایران دارد -من آنجا نبودهام تا ببینم دقیقا چه فعالیتهایی دارند- اما خیلی فعال در فدراسیون نبوده است. چرا که ما هر سه سال یک نشست جهانی داریم و عضو ایران در ۱۰ سال گذشته در این نشستها شرکت نکرده است.
– فکر میکنم برای موفقیت هر کشوری بسیار مهم است که جامعه مدنی در آن به صورت آزاد و فعال وجود داشته باشد. ما در فدراسیون بر این باوریم که موضوعات جهانی٬ ملی و محلی بسیار مهمتر از آن هستند که تنها به سیاستمداران و دولتها واگذار شوند. افراد و سازمانهای جامعه مدنی باید فعال باشند٬ هم برای آنکه به حل مشکلات بپردازند و هم برای آنکه مطالبات خود را بیان کنند. بنابراین خیلی اهمیت دارد که امکان آزادی بیان٬ آزادی فکر٬ آزادی فعالیت انجمنها٬ آزادی تحصیل وجود داشته باشد چیزی که در بسیاری از کشورها ممکن نیست. در سیستم سازمان ملل متحد بازرس ویژهای برای بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران حاضر است. چالشها و مشکلات زیادی درباره ایران وجود دارند که باید حل شوند. برای ایران برای اینکه کاملا به کشور موفقی تبدیل شود نه تنها از لحاظ مالی که از لحاظ سرمایه انسانی و از لحاظ پتانسیلی که مردم ایران دارند مهم است که اجازه داده شود آزادی بیان٬ عقیده و انجمن وجود داشته باشد.
– کارگروهی بود که توسط کوفی عنان پایه گذاری شد و رهبری آن را فرناندو انریکه کاردوسو٬ رئیسجمهور سابق برزیل٬ برعهده داشت. آنها به این موضوع نظر داشتند که چطور سازمان ملل میتواند رابطه خود با جامعه مدنی را بهبود بخشیده و تقویت کند. گزارشی هم ارایه دادند که به گزارش کاردوسو مشهور است. با اینهمه میشود گفت که آن کارگروه در حال حاضر اگرچه به طور کامل نمرده ولی در کما به سر میبرد.
این کارگروه برای کار خود با مقاومتهای زیادی روبهروست٬ مقاومتهایی از سوی دول عضو سازمان ملل٬ افراد و دفاتری در سازمان ملل٬ و بسیار تراژیک است زیرا هنوز نیز در سازمان ملل شاهد مخالفتها و مقاومتهای برخی از کشورها در برابر جامعه مدنی و ان جی اوها هستیم.
بنابراین برای ما همان طور که برای بسیاری از سازمانهای جامعه مدنی تلاش برای اینکه بتوانیم در پروسههای مختلف سازمان ملل به طور موثر درگیر باشیم یک مبارزه تمام وقت است. ما برای دسترسی به جلسات٬ برای بیان نظرات خود با دشواری مواجهایم.
ما برای حضور در جلسات دولتها در ساعت برگزاریشان با مشکل مواجهایم چرا که برخی از دولتهای عضو سازمان ملل جامعه مدنی را دوست ندارند. ما مجبوریم که در این باره شفاف باشیم. جامعه مدنی خطرناک تلقی میشود زیرا در کشورهای تحت لوای دولتهای اقتدارگرا به جامعه مدنی به عنوان تهدید بالقوه نسبت به رژیم نگاه میشود. بنابراین برای ما مهم است که هر چه که میتوانیم به عنوان پیگیری گزارش ۲۰۰۴ که به آن اشاره شد انجام دهیم و درباره موضوعات مختلفی که میتوانیم دربارهشان کار کنیم٬ کار کنیم. ما درباره دسترسی به جلسات دولتها٬ یافتن منابع مالی برای نمایندههای جامعه مدنی کشورهای در حال توسعه که بتوانند در جلسات سازمان ملل حضور یابند کار میکنیم. ما همچنین دورههای آموزشی برای سازمانهای جامعه مدنی از همه جای جهان درباره حقوق بشر٬ مسایل زنان٬ تغییرات آب و هوا٬ فقر و … برگزار میکنیم.
– میتوانم بگویم بسیاری از کشورهای شمالی سنت طولانی درک اهمیت جامعه مدنی را دارا هستند. بخشی از آن به این علت است که مدتها پیش از این سازمانهای جامعه مدنی در تعدادی از نیازهای اجتماعی کلیدی سودمند بودند٬ جامعه مدنی به آموزش مردم کمک کرد٬ کمک کرد مردم بخوانند و بنویسند٬ سازمانهای خدماتی به فقرا کمک کرد و … . بر اساس این پیشینه تاریخی بسیاری از شهروندان سوئد عضو سازمانهای جامعه مدنی بودهاند٬ حتی در حال حاضر حدود ۸۰ درصد سوئدیها عضو یک یا بیشتر از یک سازمان جامعه مدنی هستند. نیمی از سوئدیها نیز به صورت منظم فعالیتهای داوطلبانه دارند. فعالیتهایی که میتواند کمک به دانشآموزان برای انجام تکالیف خانه٬ برگزاری مسابقات ورزشی٬ و … باشد. بنابراین سوئدیها سنت عضویت در یک سازمان جامعه مدنی را دارند.
اما چالشی که بر سر راه جامعه مدنی در سوئد قرار دارد این است که یافتن منابع مالی سختتر و سختتر میشود. مساله دیگر این است که جوانان امروز در سوئد و در جهان ضرورتا در پی این نیستند که در یک سازمان برای مدت طولانی بمانند. اغلب علاقهمندند امسال روی یک موضوع کار کنند و سال دیگر روی یک موضوع دیگر. برای مثال امسال علاقهمند به کار برای سازمانهایی که درباره تغییرات جوی کار میکنند هستند و سال دیگر میخواهند به سازمانهای حقوق حیوانات یا حقوق زنان بپیوندند یا درباره محو فقر کار کنند.
من فکر میکنم این موضوع چالش جدیدی برای سازمانهای جامعه مدنی به وجود آورده است. آنها مجبورند انعطافپذیرتر باشند در حالی که همچنان باید تاثیرگذار باشند. آنها باید درباره کار خود بسیار بسیار بهتر تبلیغ کنند چرا که حالا سازمانهای جامعه مدنی در حال رقابت هستند و اینکه افراد را به سازمان خود جلب کنند سختتر است.
– دولت سوئد مثل هر دولت دیگری که در پروسهای دموکراتیک انتخاب میشود بسیار نگران آرای مردم است. سازمانهای جامعه مدنی در جلب توجه رسانهها برای عمومی کردن موضوعات مختلف ظرفیت بسیار خوبی نشان دادهاند. بنابراین دولت به نظر من تمایل دارد گوش فرا دهد به آن دسته از سازمانهایی که به صورت موثر در حال ترویج و عمومی کردن موضوعات هستند.
به طور سنتی نیز در حوزههای مختلف پول مالیات صرف سازمانهای جامعه مدنی که در ارتباط با این حوزهها کار میکنند میشود. بسته به اینکه چه بخشی از دولت و چه حوزه کاریای ٬ تقریبا تمام بخشهای دولتها برنامههایی برای درگیر کردن بیشتر جامعه مدنی٬ کمک مالی به آنها٬ به وجود آوردن گفتمان جامعه مدنی و… دارند. برای مثال در حوزه حقوق بشر که من کار کردهام بسیاری از سازمانهای جامعه مدنی دولت را به علل مختلف نقد میکنند. میگویند بر علیه برخی از اقلیتها تبعیض قایل میشود٬ در برابری جنسیتی موفق نیست٬ درباره حقوق کودکان میتواند بیشتر تلاش کند و … بنابراین وزارت امور خارجه و وزارتخانههای مرتبط برنامههای کاری٬ گفتوگوهای عمومی٬ نشستهای منظم برقرار کردهاند تا با سازمانهای جامعه مدنی تبادل نظر کرده و مشورت بگیرند. و این سازوکارها صرف نظر از این است که چه دولتی سر کار باشد٬ چه دولت دست راستی باشد چه چپ٬ همه آنها در تلاشاند تا با سازمانهای جامعه مدنی در گفتوشنود باشند.
– به نظر من جامعه مدنی در سوئد کار خود را از پایین شروع کرده است. چون سازمانهایی بودند که علیه نوعی از قدرت آغاز به کار کردند. سازمانهای سنتی جامعه مدنی سوئد اتحادیههای کارگری (درست شدند تا شرایط کار را برای کارگران عادلانه کنند)٬ سازمانهای حقوق زنان (به وجود آمدند تا زنان حق رای پیدا کنند)٬ و سازمانهای جوانان بودند که در پی آن بودند که به جوانان سهم بیشتری در تصمیمگیریها داده شود. در حقیقت سازمانهای جامعه مدنی در سوئد همگی کار خود را از پایین و از بستر مردمی شروع کردند.
مسلما بعد از مدتی خصوصا وقتی قدرتمند شدند توانستند حمایتهای دولت را جذب کنند. اما دولت هرگز سازمانهای جامعه مدنی را بنیاد ننهاده است. دولت این سازمانها را پذیرفته است٬ در مواردی حمایت کرده است.
میتوانید فدراسیون جهانی انجمن ملل متحد را در توییتر فالو کنید: WFUNA@