روزنامه بهار– الناز محمدی
تعدادشان در کل کشور به پنجهزارنفر میرسد و در تهران بالای صد نفر. هشت سالی که گذشت برای معلمان سالهای سختی بود برای بعضی از آنها سختتر. معلمانی که غم نان نگذاشت عدهای از آنها زندگی عادیشان را کنند و برای عدهای از آنها هم این فعالیتهای صنفی بود که باعث شد وزارت آموزشوپرورش دیگر تدریسشان را در مدارس نخواهد و آنها را با حکمهای مختلف هیات تخلفات اداری به خانههایشان بفرستد.
حالا کمی وضع تغییر کرده؛ دولت عوض شده و «امید» به معلمان برگشته است. فرق نمیکند خواستههای عمومی یا شخصی، امید این روزها حرف اول را بین معلمان میزند. همین امید هم است که باعث شده آنها خواستههایشان را به گوش سرپرست وزارت آموزشوپرورش برسانند و بگویند از او درخواست برگرداندنشان به زندگی عادیشان را دارند. معلمان ممنوعالتدریس هم دستهای از معلمانی هستند که حالا امید دارند به کلاسهای درس برگردند؛ آنها میگویند این خواستهشان را از طریق نمایندههای تشکلهای صنفی معلمان به گوش علیاصغر فانی، سرپرست وزارت آموزشوپرورش رساندهاند و امیدوارند حالا او برایشان کاری بکند. داستان بیشتر آنها از سال 85 شروع شده؛ پس از تجمعات معلمان روبهروی مجلس شورای اسلامی که به علت اعتراض به اجرا نشدن قانون مدیریت خدمات کشوری توسط دولت در اسفند همان سال به دعوت دو تشکل معلمان یعنی سازمان معلمان ایران و کانون صنفی معلمان برگزار شد و بعد از آن تعداد قابل توجهی از فعالان صنفی گرفتار احکام قضایی و اداری آموزشوپرورش شدند. بعد از این تجمعها بسیاری از فعالان صنفی در کنار پروندههایی که در دادگاههای انقلاب برای آنها تشکیل شد توسط هیاتهای بدوی رسیدگی به تخلفات اداری، احضار و با استناد به همان احکام دادگاههای انقلاب برای آنها احکامی صادر شد. در آن سال و وقتی محمود فرشیدی، وزیر آموزشوپرورش بود ماده 13 قانون تخلفات اداری آموزشوپرورش برای معلمان دردسرساز شد؛ مادهای که به وزیر یا معاون او در صورتی که خود وزیر اجازه آن را صادر کرده باشد اختیار میدهد مادامی که هیات بررسی تخلفات اداری درباره تخلفات رای صادر نکرده، این دو مقام میتوانند مستقیما با متخلف برخورد کنند. در سال 85 هم فرشیدی، وزیر آموزشوپرورش و معاون او، محدث خراسانی از همین بند استفاده کردند و قبل از آنکه هیات تخلفات اداری حکمی برای معلمان صادر کند، از اختیارت خودشان استفاده کرده و تعدادی از معلمان را ممنوعالتدریس کردند. حالا عمر دولتهای نهم و دهم سر آمده و این معلمان از دولت یازدهم میخواهند گوشه چشمی هم به آنها کند.
تشکیل کمیته حقیقتیاب؛
راه حل مناسب
محمود بهشتی، سخنگوی کانون صنفی معلمان یکی از معلمانی است که بعد از تجمعهای اعتراضی مقابل مجلس در سال ۸۵ بازداشت و بعد از آن هم بازنشسته پیش از موعد شد. او در گفتوگو با «بهار» جریان بازنشسته شدنش را اینطور تعریف میکند: «در سال ۸۵ و بعد از تجمعات روبهروی مجلس تعداد زیادی از معلمان و فعالان صنفی برای ادامه تدریس دچار مشکل شدند. تعدادی از آنها اخراج، تعدادی انفصال از خدمت و تعدادی هم از شهری به شهر دیگر فرستاده شدند. من هم یکی از معلمانی بودم که بعد از آزاد شدن از زندان در سال ۸۵ و در حالی که در آستانه اخراج بودم با ۲۵ سال سابقه کار، خودم را بازنشسته پیش از موعد کردم.» او میگوید که در سالهای گذشته این هیات تخلفات اداری بوده که با احضار معلمان، آنها را از ادامه تدریس منع کرده است: «اعضای این هیات در تهران و شهرهای دیگر به همکاران ما میگفتند از آییننامههای شغلی تخلف کردهاند؛ مثلا به آنها میگفتند که شما معلمان را به کمکاری دعوت کردهاید یا در دفتر معلمان حرفهای غیرمجاز زدهاید و به این دلایل برای آنها پروندههایی را تشکیل میداد. این موضوع باعث شد تعداد زیادی از نیروهای کارآمد اخراج یا منتقل شوند و نتوانند به خدمتشان در آموزشوپرورش ادامه دهند.» بهشتی حالا و در آستانه بازگشایی مدارس از علیاصغر فانی، سرپرست وزارت آموزشوپرورش میخواهد کمیته حقیقتیابی را در اینباره تشکیل دهد و در این کمیته پروندههای معلمان ممنوعالتدریس دوباره بررسی و برای افرادی که به ناحق دچار این مشکل شدهاند، اعاده حیثیت شود.
دولت تدبیر و امید و فضای بهتر برای فعالیتهای صنفی
علی پورسلیمان، مسئول تشکیلات و برنامهریزی سازمان معلمان ایران و عضو شورای مرکزی این سازمان هم یکی از معلمانی است که در سال ۹۰ به یک سال انفصال از خدمت محکوم شده است. او در اینباره به «بهار» میگوید: «بعد از آنکه در سال ۸۵ به دلیل تجمع مقابل مجلس بازداشت و در پایان نوروز ۸۶ با قید وثیقه آزاد شدم در روز معلم همان سال توسط وزیر آموزشوپرورش وقت آقای فرشیدی به سه ماه انفصال از خدمت محکوم شدم. در همان حال پروندهای در هیات بدوی رسیدگی به تخلفات اداری آموزشوپرورش با اتهام تحریک معلمان به اعتصاب تشکیل و پس از گذشت تقریبا یک سال و با استناد به همان حکم صادره توسط داگاه انقلاب مرا به یک سال تبعید به شهرستان شهریار محکوم کردند.» او در سال ۹۰ توسط هیات بدوی به یک سال انفصال از خدمت محکوم شده که البته این حکم به تایید هیات تجدیدنظر نرسیده است. پورسلیمان درباره اتفاقاتی که در سالهای گذشته برای فعالان صنفی معلمی افتاده، میگوید: «پس از روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد به تدریج فضای امنیتی بر مدارس حاکم شد. اوج برخورد با فعالان صنفی معلمان در اسفند سال ۸۵ بود که به دلیل اعتراض به یک مساله صنفی که اجرا نشدن قانون مدیریت خدمات کشوری از سوی دولت بود، مقابل مجلس گرد آمده بودند. پس از آن بود که موج احضارها و صدور احکام قضایی و اداری برای فعالان تشکلها شدت گرفت و به تدریج فضای سخت امنیتی بر مدارس حاکم شد به طوری که بسیاری از معلمان در مدارس حتی جرات بیان مطالبات صنفی را هم نداشتند؛ معلمانی که تا دیروز و در دولت اصلاحات، مشکلات و مسائل خود را تا حدود زیادی بیان میکردند بدون آنکه نگران عواقب گفتههای خود باشند. جلسات و نشستهای تشکلهای معلمان تقریبا تعطیل شد و حتی آنها نمیتوانستند در خانههای یکدیگر نیز دور هم جمع شوند. ابتدا ارتباط درون تشکلی کم رنگ و سپس ارتباط تشکلها با بدنه وزارت آموزشوپرورش به این دلیل که ارتباط با تشکلها برای معلمان هزینه بردار بود، تقریبا قطع شد.» او ادامه میدهد: «نهادهای مدنی در یک فضای متعادل و امن میتوانند رشد و توسعه یابند و اینکه گفته میشود در کشورهای توسعه یافته حدود ۸۰درصد معلمان عضو سندیکا یا اتحادیههای صنفی هستند در کشور ما به علت شرایط انقباضی و موانع برون سیستمی، عملا موضوعیتی نداشته و بیمعناست. بدون تردید ایرادهای و انتقاداتی به کارکرد و رویکرد تشکلها وارد است و تشکلهای معلمان در یک دوره زمانی ۸ سال (۸۴ – ۷۶) میتوانستند با بهرهگیری از فضای نسبتا باز سیاسی و اجتماعی برای تعمیق و توسعه تشکیلات خود استفاده کنند و برنامهریزی لازم برای تهدیدهای محیطی آینده را در اتاق فکر خود بگنجانند اما اثرات توسعه نیافتگی در زمینههای مختلف در جامعه ما قابل مشاهده است.» او میگوید «رای مردم در 24 خرداد به دولت تدبیر و امید که رویکر اصلی آن تغییر بود باعث شده است شرایط بیرونی تا حدود زیادی بهبود یابد و بستر برای فعالیت تشکلهای معلمان بهتر شود و نهادهای مدنی باید از این فرصت برای بازسازی و نوسازی خود استفاده کنند.»
امیدواری برای عمل کردن
فانی به قولش
علیرضا هاشمی، دبیرکل سازمان معلمان ایران هم یکی از معلمانی است که بعد از اتفاقات سال 85 و بعد از آنکه به حسنآباد قم منتقل شده، خودش را بازنشسته پیش از موعد کرده و حکم تبعید برای او اجرا نشده است. او به «بهار» میگوید بازنشسته شدنش به دلیل دو اتفاق بوده است: «داستان ما با دو موضوع بهطور همزمان شروع شد؛ یکی بحث آزمون خدمت در سال ۸۵ بود که طراح سوال به پیامبر اعظم توهین کرده بود و بعد وقتی ما نمونهای از آن سوالها را در بیانیهمان برای اعتراض به این موضوع آوردیم، وزارت آموزشوپرورش ما را به خاطر آنها متهم کرد و موضوع بعدی تجمع معلمان مقابل مجلس در اعتراض به قانون خدمات کشوری بود که بعد از آن من بازداشت و بعد به سه سال زندان محکوم شدم.» او میگوید خودش را با ۲۵ سال سابقه کار بازنشسته کرده ولی بعد از آنکه میخواسته به عنوان نیروی حقالتدریس ادامه کار دهد، حراست آموزشوپرورش این اجازه را نداده است: «در حال حاضر هم گزینش آموزشوپرورش مانع کار من میشود، در حالی که من قبل از بازنشسته شدن از مرحله گزینش گذشته بودم ولی هماکنون گزینش وزارت، خلاف قانون من را در گزینش رد میکند؛ من جزو ۱۰۰ معلمیام که در گزینش مجدد آموزشوپرورش رد شدهام.» بهشتی میگوید علیاصغر فانی، سرپرست وزارت آموزشوپرورش در دیداری که با نمایندگان تشکلهای معلمی داشته، به آنها قول داده است احکام این معلمان را بهزودی بررسی میکند و در حد توان آنها را به مدارس برمیگرداند. مختار اسدی، معلم اهل سنندج کردستان هم یکی از معلمانی است که بعد از سال ۸۴ تیغ تبعید بخشی از زندگی شغلیاش را تحتتاثیر قرار داده است. او به «بهار» میگوید بعد از فعالیتهای صنفیاش در سال ۸۴ و ۸۵ او برای تدریس از کرج به شهریار منتقل شده است. او حالا میخواهد در شهر خودش، یعنی سنندج تدریس کند: «شعبه 23 دیوان عدالت اداری، رای را به نفع من صادر کرده و در دیداری که با مشاور سرپرست وزارت و رییس اداره ارزیابی و عملکرد وزارت آموزشوپرورش داشتهام این قول را به من دادهاند که از اول مهر بتوانم در سنندج و در کنار خانوادهام تدریس کنم.»
وضعیت بدتر شهرستانها
در هشت سال گذشته
تعداد معلمهای ممنوعالتدریس در شهرستانها هم کم نیستند. محمدتقی سبزواری، عضو کانون فرهنگیان شیراز یکی از این معلمان است. او در اینباره به «بهار» میگوید:«ما رفتارهای مدیریتی بسیاری را در کشور سراغ داریم که بیشتر به یک لطیفه مدیریتی شبیه است تا رفتاری عقلانی و مدبرانه. بهعنوان مثال، طی چندین سال گذشته بهعلت حقالزحمه پایین، رغبتی برای حضور همکاران فرهنگی در برگزاری امتحانات نهایی وجود نداشت و روسای حوزهها با خواهش و تمنا از دوستان خود میخواستند با آنها همکاری کنند. موارد زیادی وجود دارد که فعالان صنفی بهعلت رفاقت ابلاغ همکاری را میپذیرفتند ولی بعدا با اطلاع مسئولان اداره، ابلاغ همکاریشان لغو و رییس حوزه برگزاری بدون مراقب و منشی کاسه چهکنم در دست میگرفت.»
Leave a Comment