شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ در کنار فعالیت های حقوق بشری خود، همواره از حرکت هایی که به بهتر شدن وضعیت حقوق بشر می انجامد، حمایت کرده است.
خانم عبادی در پی فراخوان “کمپین حمایت از معلمان در بند” با حمایت از ایده انجام چنین کمپینی از همگان خواست تا در زمان تعیین شده رنج های معلمان ایرانی را بیان کنند.
“کمپین حمایت از معلمان در بند” از تمامی کوشندگان مدنی دعوت کرد تا از تاریخ ۸ تا ۱۴ مهر ماه ۱۳۹۱ برابر با ۲۹ سپتامبر تا ۵ اکتبر ۲۰۱۲ در سراسر جهان، صدای رسای رنج های معلمان ایرانی به ویژه “معلمان در بند” باشند و برای نشان دادن حقوق تضییع شده معلمان به هر شیوه ای که امکان پذیر است، تلاش کنند.
متن گفت و گوی جرس با شیرین عبادی، اولین بانوی مسلمان برنده جایزه صلح نوبل در پی می آید.
فراخوان کمپینی با عنوان “کمپین حمایت از معلمان دربند” در روزهای پایانی شهریور ماه ۱۳۹۱ و در حالی که به شروع سال تحصیلی نزدیک می شویم، منتشر شد. شما به عنوان یک مدافع حقوق بشر به این فراخوان چگونه نگاه می کنید؟
همانطور که در اطلاعیه صادر شده از سوی کمپین حمایت از معلمان دربند آمده است، تعدادی از بهترین شهروندان ایرانی یعنی معلمان به خاطر شرکت در تجمعات صنفی و طرح خواست های صنفی و دموکراسی خواهی شان دربند هستند. حتی در این متن خوانده ایم که مأموران امنیتی، معلمی را به هنگام تدریس و امتحان گرفتن از شاگردانش و در مقابل چشمان حیرت زده آنان بازداشت و روانه زندان کرده اند. بنابراین باید پرسید که گناه این معلمان چیست؟ آیا اینکه آنها می خواهند تشکل صنفی خود را مستقل از حکومت تشکیل دهند و در خصوص زندگی و مشکلات خود بحث کنند، گناه عظیمی است؟ آیا اعتراض به کمبود دستمزد، جرمی نابخشودنی است؟ آیا فریاد عدالتخواهی و دموکراسی خواهی باید تاوانش چوبه دار باشد؟ آیا باید شاگردان کوچک فرزاد کمانگر که متعاقب یک دادرسی غیرعادلانه به چوبه دار سپرده شد، هنوز چشم به راه آموزگار دلسوز و جوان خویش باشند.
همچنین آموزگار شریفی چون عبدالله مؤمنی که خود از خانواده شهدا است، بیش از دو سال است که بی گناه در زندان به سر می برد و طبق اطلاعات موثق در ماه های اولیه بازداشت، شکنجه شده است تا دست از حق طلبی بردارد و دیگر با شاگردانش از حق، عدالت و آزادی حرفی نزند. بازجویان امنیتی، خانواده عبدالله مؤمنی را هم مدت ها از ملاقات با وی محروم کرده بودند. حال با این اخبار چگونه می توانیم به آینده دلخوش باشیم در حالی که با معلمان این کشور، اینچنین رفتار می کنند؟ شنیدن این سرگذشت ها دل هر انسانی را به درد می آورد.
بنابراین من از برگزار کنندگان کمپین سپاسگذارم که توجه من و سایر مردم آزادیخواه ایران و جهان را به این موضوع جلب کردند تا از آزادی خود استفاده کرده و صدای معلمان دربند باشیم و خواسته های بر حق معلمان ایرانی را به گوش مردم جهان برسانیم. شاید پژواک این صداها حکومت ایران را به هوش آورد و آنها را متوجه این قشر محترم و دلسوز جامعه کند. چرا که شریف ترین شهروندان ایران زمین یعنی معلمان در زندان هستند و حکومت حاضر نیست صدای آنان را بشنود.
منتقدان وضع موجود در ایران معتقد هستند که حکومت جمهوری اسلامی ایران، توجهی به خواسته های شهروندان ندارد. آنان می گویند پاسخ هر انتقاد ساده به عملکرد حکومت، زندان و گلوله است و به همین دلیل در حال حاضر تعداد کثیری زندانی سیاسی در ایران وجود دارد. حال این سؤال مطرح می شود که با این وضعیت، چنین کمپین هایی چه تأثیری می توانند در فضای موجود داشته باشند؟
نباید ساده دلانه اندیشید و تصور کرد که با برگزاری یک یا چند کمپین می توان زندانیان سیاسی را آزاد کرد. اما فایده این کمپین ها آن است که صدای زندانیان دربند شنیده می شود و آنها در گوشه زندان در تنهایی خود، دوران محکومیت را سر نمی کنند. همچنین آنها با این کار متوجه می شوند که زندان آنها باعث می شود تا خواسته های بر حق شهروندان به گوش مردم ایران و جهان برسد. از سوی دیگر سازمان ملل متحد و نهادهای مرتبط با آن از جمله شورای حقوق بشر و یونسکو نیز توجه خواهند کرد و از دولت ایران خواهد پرسید که چرا تعدادی از شهروندان از جمله معلمان در زندان هستند. بنابراین سؤالات مطرح شده از سوی نهادهای بین المللی، برگ هایی را بر پرونده نقض حقوق بشر در ایران خواهد افزود.
همانطور که از متن اطلاعیه فراخوان بر می آید، کمپین به مدت یک هفته بوده و هم زمان است با ۵ اکتبر که روز جهانی معلم است. در بیانیه قید شده است که هر فرد، گروه و حزبی که معتقد است، جای معلم در کلاس درس است و نه در زندان و پاسخ تاسیس اتحادیه صنفی نیز زندان نیست، به هر شیوه ای که علاقه دارد و می پسندد، خواسته های معلمان را تکرار کند. حال شما به عنوان مدافع حقوق بشر در کنار فعالیت های دیگری که دارید در پاسخ به این فراخوان چه کاری انجام خواهید داد؟
من شخصاٌ در تمامی مصاحبه ها و سخنرانی هایی که در هفته مذکور دارم، در این زمینه صحبت خواهم کرد. همچنین مراتب را با ارسال نامه به آقای احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد اطلاع خواهم داد. من در اینجا از همه هموطنان عزیز نیز خواهش می کنم تا کمک کنند، صدای معلمان دربند به گوش جهانیان برسد.
پس شما معتقدید میان اینگونه کمپین ها با فراخوان های سیاسی تفاوت وجود دارد؟
تفاوت پیشنهاد دهندگان این کمپین با فعالان سیاسی و برخی گروه ها و احزاب سیاسی در این است که این کمپین، اطلاع رسانی کرده و حمایت از معلمان را واگذار به وجدان بیدار هر فرد کرده است. بنابراین در فراخوان کمپین نه تنها برای کسی تعیین تکلیف نشده بلکه برای گروهی هم حق ویژه ای در تصمیم گیری در نظر گرفته نشده است، فقط افرادی که با این قشر از جامعه یعنی معلمان در ارتباط هستند، چنین فراخوانی داده اند.
در فراخوان این کمپین برگزار کنندگان مشخص نیستند، آیا شما این نامشخص بودن را یک ایراد نمی دانید؟
این کمپین دستور العملی را صادر نکرده است بلکه فقط اسامی معلمان زندانی و معلمانی که در سه سال گذشته از کار اخراج شده یا مورد بازجویی قرار گرفته اند را اعلام کرده است تا توجه همگان به رنج های معلمان جلب شود. من شخصاٌ با توجه به پرونده هایی که در اختیار دارم، اسامی منتشر شده را تأیید می کنم. هرچند که در این فراخوان فقط به عنوان نمونه نام تعدادی از معلمان ذکر شده است. بنابراین من بدون توجه به نام افرادی که چنین فراخوانی داده اند، به این کمپین لبیک گفته و سعی می کنم تا صدای معلمان دربند باشم.
یعنی شما معتقد هستید این لیست می تواند کامل تر شود؛ پس دلیل این نقص چیست؟
من علت را می توانم حدس بزنم. تعدادی از خانواده ها به علت هراسی که از وزارت اطلاعات دارند، مایل نیستند تا اطلاع رسانی شود. خانواده معلمان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. البته اگر چه لیست مذکور نواقصی دارد اما بی طرفانه و در نهایت صداقت تنظیم شده و قابل تأیید است.
Leave a Comment