«بهمن احمدی اموئی» روزنامه نگار مستقل و نویسنده ایرانی است که بنابر وظیفه حرفهای یک روزنامه نگار، نگاهی انتقادی به پدیدهها دارد. بهمن نویسنده کتاب «اقتصاد سیاسی جمهوری اسلامی» است که بخشهایی از آن به نقد عملکرد دولت مهندس موسوی در دوران نخست وزیریاش اختصاص دارد. او بارها عملکرد رییس جمهور پیشین خاتمی و دولتش را نیز نقد کرده است. به همین ترتیب به کرات برنامه اقتصادی دوره چهارساله دولت احمدی نژاد در مقالات متعددی نقد کرده که مثلاً موارد زیر قابل ذکر هستند:
1)احمدی نژاد با ۲۳۸ میلیارد دلار درآمد نفت چه کرد
2)عامل گرانی دولت احمدی نژاد است
3)پول های کثیف ، گروههای سیاسی و سرمایه گذاری در مجتمع های تجاری
4)مافياي واردات شكر
5)واردات چای هم سود بیشتری از تولید آن دارد
6)یک مهندس و شش اقتصاددان(در مورد وزای اقتصاد ایران)
7)نزاع سلاطين نفتي
8) خودرو زنانه بهانهای برای افزایش فروش و قیمت
9)سرمايه های ايرانی در راه خريد مسکن در اروپا و آمريکا
10)واردات خودرو،درآمدی هنگفت برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸
11)حراج سرمايه های ایران
12)چالش برسر جهتگيري اقتصادي جمهوري اسلامي و سازمان برنامهريزي
13)و …
وضعیت مشوش فعلی اقتصاد ایران نیز دلیل قاطعی بر تائید نظریات او است. اما همین انتقادات سبب کینه وزارت اطلاعات از وی گردید که بعدها نتایج آن مشخص گردید. همچنین بهمن مقالات تحلیل و انتقادی دیگری هم از شرایط کشور دارد که برخی عبارتند از:
1- به یاد کشته شدگان قتل های زنجیره ای که چراغ راه اینده ایران زمین اند
2- بازسازي يا تخريب قطعه ۳۳ بهشت زهرا
3- ۲۷ سال واردات براي حفظ حجاب
4- همه مدارك قلابي مردان جمهوري اسلامي
5- کتاب مردان جمهوری اسلامی چگونه تکنوکرات شدند
6- چگونه یک ملت فاسد ميشود
7- و …
بهمن در نخستین روزهای بعد از انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸در تهران به همراه همسرش «ژیلا بنی یعقوب» بازداشت شد و هر دو به اوین منتقل گردیدند. بهمن، پس از بازداشت نزدیک به چهارماه را در یکی از سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ وبند ۲۴۰ زندان اوین سپری کرد. در سلولی که در وسط گرمای تابستان نه وسیله ای برای تهویه هوا و نه خنک کننده داشت، سلولی که حتی به سختی در آن میتوانست پاهایش را دراز کند. او پس از تحمل چند ماه انفرادی و تحمل فشارهای مختلف روحی و فیزیکی بیش از بیست کیلو لاغر شد که نشانگر فشار بسیار زیادی بر وی است.
بعد هم دادگاه با فشار اطلاعات بهمن را به پنج سال و چهار ماه حبس محکوم کرد و جالب است که یکی از اتهامات او را نیز منتقد دولت بودن، ذکر کرده بودند! تمامی مستندات پرونده او نیز مقالاتی است که درروزنامهها و یا وبسایت شخصیاش در نقد دولت احمدینژاد نوشته است. وکیل وی خانم «فریده غیرت» نیز هرچه بر این اصل بدیهی پای فشرده بود که وظیفه یک خبرنگار مستقل در نقد دولت بدون گرایشات سیاسی است؛ تاثیری نداشت زیراکه دادگاه به دستور اطلاعات بایستی حکم سنگینی برای وی صادر میکرد.
وی در زندان نیز تحت فشار قرار دارد به نحوی که از بدیهیترین حقوق زندانی محروم است. اولاً بیش از دو سال نیم است که دسترسی به آزمایشات پزشکی و درمان مناسب ندارد که همین نگرانی وضعیت او را تشدید میکند. در ثانی طی سه سال تنها یک بار به مرخصی آمده است. ضمناً بیش از یک سال است که بر خلاف قوانین ایران، امکان ملاقات حضوری با خانواده را ندارد که تمام این مسائل نشانگر خصومت وزارت اطلاعات با او میباشد.
اخیراً نیز وضعیت وی بسیار بدتر شده و در تاریخ ۲۳ مردادماه ۱۳۹۱ به جرم تلاش برای برگزاری مراسم شهدا، نیمه شب برخلاف قوانین به زندان رجایی شهر واقع در استان البرز منتقل شد. ماموران ساعت یک بامداد او را با دستبند و چشم بند و پابند و بدون آنکه اجازه دهند وسایلش را جمع کند و با لباس پیژامه و زیرپوش به زندان مخوف رجائی شهر منتقل کردهاند که مخصوص مجرمین خطرناک و دارای فضای نامناسبی است. در آنجا نیز به وی بسیار بی احترامی کرده و جهت تفتیش او را کاملاً برهنه نمودهاند و بعد به مدت بیست و یک روز به انفرادیهای مخوف بند یک با ابعاد یک و نیم در هشتاد سانتی متر فرستادهاند که جهت افراد اعدامی است و شرایط بسیار نامناسب و آزاردهندهای دارد. این سلولها به گفته برخی زندانیان چنان شرایط اسفناکی دارد که همه زندانيان پس از مدت کوتاهی حضور در آنجا دچار بيماری و مشکلات جدی جسمی و روحی میشوند و به قولی کسی نمیتواند در آنها دوام بیاورد. نتیجه این مسائل هم کاهش وزن شدید و ناراحتی بهمن بوده است. البته وضعیت وی و به خصوص بیماریاش بعد از خروج از انفرادی مقداری بهتر شده اما کماکان از دسترسی به امکانات پزشکی محروم است که موجب نگرانی خانوادهاش شده و همچنین در تبعید غیرقانونی به سر میبرد.
به این ترتیب دوستان بهمن مراتب اعتراض شدید نسبت به اقدامات کینهتوزانه زیر را اعلام میدارند:
1- محکومیت سنگین یک روزنامه نگار به دلیل انتقاد از سیاستهای دولت که البته آثار فاجعهبار آن سیاستها امروزه دامنگیر کشور شده است.
2- عدم اجازه دسترسی وی به دکتر و آزمایشات لازم پزشکی طی دو سال و نیم گذشته
3- تبعید غیر قانونی به زندان رجائی شهر
4- نگهداری در شرایط طاقتفرسای انفرادی تا جائیکه حدود 20 کیلو از وزن وی کم شده است.
5- عدم مرخصی وی بر خلاف قوانین فعلی ایران
6- عدم امکان ملاقات حضوری با خانواده در طی بیش از یک سال گذشته بر خلاف قوانین فعلی کشوری
در پایان اشاره به این نکته لازم است که همسر وی خانم «ژیلا بنی یعقوب» نیز از فعالان برجسته حقوق زنان و مدیر سایت «کانون زنان ایرانی» و از روزنامه نگاران برجسته ایران است که برنده «جایزه شجاعت روزنامه نگاری» شده است. او گرچه فعلاً آزاد است، اما تحت فشار فراوان دستگاههای امنیتی قرار دارد و در یک حکم حیرتآور و کم سابقه به سی سال محرومیت از روزنامهنگاری محکوم شده است!
Leave a Comment