شنبه 12 آذر 1390
کنشگران داوطلب
بار ديگر سيزده آذر، روز مبارزه با سانسور فرا رسيد. در اينجا قصد نداريم به توصيف مكرر فشارهايي بپردازيم كه بر ادبيات و هنر غيردولتي وارد ميشود. اينكه حاكميت همچنان رؤياي سلطهي كامل بر هنر و ادبيات را در سر ميپروراند و براي رسيدن به آن از هيچ سازوکاری دريغ نميكند، درست است. اينكه وزارت ارشاد بيش از گذشته آثار هنري و ادبي را سانسور ميكند و موجب بياعتباري بيشتر كتاب و كتابخواني و آثار هنري شده است نيز حقيقت دارد. و اينكه سانسور در سالي كه گذشت چندان گستردهتر و شديدتر شده كه دامنِ بعضی«خوديها» را نيز گرفته است، جاي انكار ندارد.
اما اين يك روي سكه است. روي ديگر نقشي يكسره متفاوت دارد. خواستِ مبرم مردم، بهویژه نسل جوان براي بیان آزاد خود، سبب شده است كه رشد فناوری و ایجاد راههای ارتباطی تازه مانند اینترنت و ماهواره و موبایل، و شکلگیری شبکههای اجتماعی مجازی، سانسور را به چالشی جدی بکشاند. وجود ميليونها كاربر اينترنت و عضويت ميليوني در شبكههاي اجتماعي مجازي در ايران و استقبال روزافزون مردم از ماهواره كه حتی با آمار مسئولان دولتي به پنجاه درصد ميرسد، آنهم به رغم تمامي تهديدها و هجومها، نشان ميدهد كه تمايل به ابراز وجود آزادانه چه فوراني دارد. دیگر همهي راهها به رم ختم نمیشود! ديگر تنها راه ممکن برای ارائهی هنر و انديشه کسب اجازه از دم و دستگاهی خاص نیست.
بازتاب اين چالش را بهراحتي ميتوان در تصميمهاي دورهاي و عجيبوغريب متوليان دستگاه سانسور مشاهده كرد. مثلاً در مورد كتاب، گاه از ثبت نمرهي منفي در كارنامهي ناشران سود ميجويند، و گاه با طرح گرفتنِ تعهد از ناشران ميكوشند آنها را مسئول پيامدهاي چاپ كتاب كنند. به اين طريق ميخواهند ادارهي سانسور را از وزارتخانهي ارشاد به دفتر ناشران منتقل سازند تا به قول خودشان چهل درصد از حجم كارشان كاسته شود! اما همهي اين ترفندها در مقابل موج اوجگيرندهي خواستِ آزادي بيان بر بسترِ رشد فناوري هر روز ناكارآمدتر ميشود. حالا نه عصر ناصري است با اعتمادالسلطنهاش و نه دورهي پهلوي با محرمعلیخانهایش. زمانهي ديگري است كه در آن شيوههاي كهنهي بازداري انديشه و بيان كار چنداني از پيش نميبرند. گرچه بايد اذعان كرد كه تمايل و نياز شديد حاکمیت به سانسور و تصويب و اجراي قوانين و مقررات گوناگون و استفاده از فناوریهای جدید براي اجرا و اِعمال آن هنوز سدّی جدی بر سر راه آزادی بیان است. هنوز بر گذرگاهِ رسمي انتشار و توزيع كتاب و مطبوعات و آثار هنري و ديگر شيوههاي بيان، سانسورچيان با تيغهاي آخته ايستادهاند. اما این وضع چندان دوام نخواهد یافت، زيرا چالش موجود هر دم زمين زير پايشان را سستتر میکند. و اين براي همهي كساني كه ميخواهند آزادانه بيانديشند و آزادانه بيان كنند، مايهي خشنودي است.
با اينهمه، تا آزادي انديشه و بيان بي هيچ حصر و استثنا براي همگان به صورت قانون جاري جامعه در نيامده و دولتها موظف به اجراي آن نشدهاند، راه باقي است، همچنان بايد رفت.
گرامي باد سيزدهم آذر! روز مبارزه با سانسور، روز سانسورستيزی!
Leave a Comment