گفت و گوئی درباره کارکرد حرفهای و اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران
امروزه کمابیش این اتفاق نظر وجود دارد که ما در شرایط خاصی به سر می بریم هر چند در مورد نامگذاری بر این شرایط اختلاف نظر گستردهای وجود دارد. به این دلیل در شرایط کنونی احساس میشود که باید دربارة رسالت و کارکردهای این انجمن بیشتر با همدیگر سخن بگوییم. چندی پیش دوست و همکار عزیزم دکتر عباس کاظمی مطلبی را با عنوان «آدم اینجا تنهاست» در وبلاگ خود منتشر کرده بود که بعضی از درد دلها از شرایط موجود و برخی از گلایهها از انجمن جامعه شناسی ایران را در بر میگرفت.
از او دعوت کردم در جلسة هیئت مدیره شرکت کند تا به مصداق «خرد جمعی» در مورد ایدههایش صحبت کنیم ولی ظاهراً تا کنون فرصتی دست نداده است. کاظمی نکات قابل تاملی را در یادداشت خود مطرح کرده است و گفت و گوی حرفهای در باب این نکات میتواند راهگشا باشد. او در یادداشت اش می نویسد: “هنگامی که از دانشگاه تهران بیرون آمدم اولین چیزهایی که بعد از مدتی تجربه کردم این بود که در فقدان نهادهای صنفی و مدنی، آدمی بسیار احساس تنهایی می کند”. او سپس اضافه میکند “وقتی دیدم بزرگانی از جامعه شناسی ایران، بالااجبار … بازنشست شدند بیشتر احساس کردم که باید چیزی بنویسم تا شاید انجمنهایی چون جامعه شناسی ایران تکانی به خود بدهند و تدبیری بیندیشند». کاظمی دربارة کارکردهای انجمن سوالاتی را مطرح می کند و مینویسد :” انجمن جامعه شناسی در برابر اتفاقاتی که برای جامعهشناسان در زندگیشان میافتد چه مسئولیتی دارد و چه اقدامی میتواند بکند؟ …اگر این انجمن نهادی صنفی نیست پس چگونه نهادی است؟. نهادی صنفی نیست که مسائل اعضایش را دنبال کند…و… نهادی علمی نیست که معیار فعالیتهای علم جامعهشناسی را بدست دهد و جلوی سوء استفاده غیرمتخصصان در حوزه تحقیقات اجتماعی … واکنش نشان دهد. انجمن سیاسی نیست که در برابر حوادث مهم کشور تحلیل یا واکنش ارائه دهد. انجمن جامعه شناسی اگر هیچ کدام نیست پس کارکرد اصلیاش در جامعه علمی علوم اجتماعی چیست؟ “. البته کاظمی در این مورد انتظارات متعادلی را مطرح میکند. او میخواهد که انجمن در کنار سایر کارکردهایش نقش نهادی صنفی را نیز ایفا کند و : “مسائل اعضایش را دنبال کند. اگر کلاسشان را از دست دادند برایشان کلاسهای فوق العاده بگذارد. برایشان سخنرانی بگذارد و آنها را از انزوا نجات دهد. مسائل بیمهای و سایر خدماتی آنها را پیگیری کند و یا به طور کل مسائل حقوقی چنین اتفاقاتی را پیگیر باشد”.
اما صرف نظر از این انتظارات قابل فهم ، واقعیت این است که این روزها انتظارات متعارضی از انجمن جامعهشناسی ایران ابراز میشود. این انتظارات از دعوت به انفعال کامل در برابر رخدادها و دشواریها تا دعوت به ورود به عرصه دشوار دعواهای سیاسی را در بر میگیرد. در این میان مشی هیئت مدیره وفاداری به اساسنامة موجود و همچنین استفاده از ظرفیتهای آن برای پاسخگوئی به انتظارات است. بر مبنای اساسنامه موجود، انجمن و اعضای آن حق فعالیت سیاسی «به نام انجمن» را ندارند، از سوی دیگر نیز ورود علمی، دانشی و معرفت شناختی به مباحث سیاسی و مسائل موجود امری ضروری و منطبق با کارکرد انجمن علمی است. گمان میکنم که دانش جامعه شناسی از حیث تحلیلی چیزهای زیادی برای گفتن دارد که صرف نظر از تفاوت دیدگاههای سیاسی میتواند برای همة آحاد جامعه مفید باشد.
البته این نکته را باید یادآوری کرد که در شرایطی که ما به سر میبریم در کنار این انتظارات متنوع و گاه متعارض برخیها اساساً از باب وجوب احتیاط ! از انجمن فاصله گرفته اند. برخی از اعضای هئیت علمی چون میخواهند ارتقاء بگیرند، یا تبدیل وضعیت استخدامی پیدا کنند، برخی از دانش آموختگان جوان نیز چون میخواهند شغل پیدا کنند یا بورسیه شوند. کسانی که بازنشسته یا کنار گذاشته میشوند نیز یا به دستگاه تولید انبوه مدارک تحصیلی در بخش غیردولتی میپیوندند یا واقعا گمان میکنند که زمان خدماتشان به پایان رسیده است.
اگر میخواهیم تنها نباشیم باید از ظرفیتهای موجود کار جمعی استفاده کنیم و باید بدانیم که در کنار بیان انتظارها باید برای تحقق آنها زمان و مایه بگذاریم. در کنار نیاز به ایدهها بیشتر به افرادی با انگیزه برای تحقق ایدهها و پیدا کردن راه حلهای قابل کاربرد برای انبوهی از مسائل آموزشی، پژوهشی، صنفی – حرفهای و اجتماعی احساس نیاز میشود. نظر شما دربارة این مسائل چیست و تا چه حد آمادهاید برای تحقق نظرتان وقت بگذارید؟ دیدگاههای تحلیلی شما که با رویکرد جامعه شناختی و با توجه به امکانات اساسنامهای انجمن بیان شود و در آن قبل از موضعگیریهای قطبی سیاسی به رسالت حرفهای انجمن و البته به کلیت این جامعه بیندیشید، میتواند انجمن را در ادامۀ مسیرش یاری کند.
Leave a Comment