علی شکوری راد، رئیس اسبق شورایعالی نظام پزشکی در یادداشتی خطاب به حسین شریعتمداری درباره ی سرمقاله ی کیهان نوشته است: چرا نگران هستید؟ پزشکان عوام الناس نیستند که در روستاها و بی خبر از همه جا کسی با گذاشتن پول در جیبشان رأی شان را بخرد. انسان های تحصیل کرده ای هستند که می خواهند برای تشکیلات صنفی خود نمایندگانی را انتخاب کنند. خیر و صلاح خود را می فهمند. آنها قیم نمی خواهند و این همه مداخلۀ امنیتی را در امر صنفی ساده خود بر نمی تابند. اگر اندکی از پزشکان شما را نگران کرده اند سرنوشت آنها را در انتخابات نظام پزشکی به اکثر پزشکان رأی دهنده بسپارید. شما دلسوزتر از آنها برای خودشان نیستید.
این عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت ایران اسلامی در یادداشت خود با بیان اینکه “برای چه این همه گرد و خاک کرده اید؟ کجا را می خواهید فتح کنید؟ چه کسانی را می خواهید بترسانید؟” گفته است: آنها که نامزد انتخابات هیأت های مدیرۀ حدود ۲۰۰ شهر کشور شده اند. پزشکان شریفی هستند که شماها جان و ناموس خود و زن و فرزندتان را در هنگام بیماری به آنها می سپارید. علاوه بر این اکثر آنها از اساتید دانشگاه ها هستند که فرزندان شما را آموزش می دهند و در هر محفل و مجمعی دارای احترام خاص هستند. مقامات عالی کشور و یا مقامات محلی زیر دست آنها مداوا می شوند. چه خبر است این همه لاف و گزاف در مورد آنها!
متن کامل این یادداشت را با هم می خوانیم:
بسمه تعالی
جناب آقای شریعتمداری
سرپرست محترم موسسه کیهان
با سلام. ازعصر روز سه شنبه که سرمقالۀ شما را در بارۀ انتخابات نظام پزشکی در روزنامه کیهان خواندم با خودم کلنجار رفته ام که در برابر آن چه بکنم. همان شب بالاخره تصمیم گرفتم برای اولین بار به شما تلفن بزنم و برای اولین بار با شما صحبت کنم و از آن همه ناسزا و نسبت های ناروا که در آن سرمقاله بکار رفته بود به کسی که نماینده ولی فقیه است و روزنامه اش در حکم تریبون رهبری نظام است، به سبب جایگاهش، گله بکنم. علی رغم اکراه شدید با خود گفتم خداوند به حضرت موسی می گوید “اذهب الی فرعون انه طغی”. نه او از فرعون پست تر و نه من از موسی برترم. چرا به او تلفن نزنم – و الآن هم می گویم نامه ننویسم- مگر خدا نمی دانست که کلام موسی در دل سنگ فرعون اثر ندارد و مگر سرانجام داستان موسی و فرعون را نمی دانست. آن شب تلفن من را جواب ندادید و وعدۀ منشی شما که پس از در جریان گذاشتن شما به من گفت وقتی کار روزنامه تمام شد با من تماس خواهید گرفت، تحقق نیافت. ناگزیر اکنون برایتان می نویسم.
جنابعالی در سرمقالۀ خود در موضوعی وارد شده اید که به آن اشراف نداشته اید و خوراک یادداشتتان را از کسی و یا جایی گرفته اید که منفعت خود را دنبال می کرده است و نه منفعت کشور و ملت را و نیز مطالبی نوشته اید که اگر کسی ذره ای وجدان داشته باشد آنها را باور نمی کند.
از بی اطلاعی و یا تظاهر به بی اطلاعی شما از سابقه سازمان نظام پزشکی و عملکرد آن در دوره های مختلف که بگذریم این حقیقت را نمی توانید منکر شوید که قانون فعلی نظام پزشکی که شما نیز در همین مقاله ناگزیر به تعریف و تمجید از آن بوده اید حاصل زحمات مسئولین وقت نظام پزشکی که بعضا در این دوره نامزد هستند و نیز مجلس ششم بوده است که مرحوم دکتر علیرضا نوری ریاست کمیسیون بهداشت و درمان آن را برعهده داشت.
بر اساس این قانون، نظام پزشکی دارای وکالتی دوجانبه از سوی جامعۀ پزشکی و نیز حاکمیت است و دارای اختیاراتی است که باید در خدمت نظام سلامت کشور و بیماران از یک سو و از سوی دیگر صنف و جامعۀ پزشکی باشد.
جنابعالی در سر مقالۀ خود این سازمان را به یک پایگاه سیاسی که باید در خدمت منافع صاحبان قدرت باشد تقلیل داده اید و به گونه ای صحبت کرده اید که گویا جامعۀ پزشکی ترکیبی از صغار و فاقد قدرت تشخیص هستند بطوری که دیگران باید برای آنها تصمیم بگیرند.
واژه های وطن فروش، فتنه، آمریکا، اسرائیل، خیانت، منافقین، بهائی ها، سلطنت طلب ها، کومه له، گروه عبدالمالک ریگی، تروریست، اهانت به ساحت عاشورا، آتش زدن مسجد، پاره کردن تصویر امام(ره)، آدم کشی چه ربطی به موضوع سادۀ انتخابات نظام پزشکی دارد که در آن قرار است پزشکان شریف کشور از بین خود کسانی را برگزینند تا سازمانی را که آنها را نمایندگی می کند اداره کنند. این سازمان به پزشکان شمارۀ نظام پزشکی می دهد، برای آنها کارت و پروانۀ کار صادر می کند، از حقوق صنفی آنها دفاع می کند و در مقابل به شکایت بیماران از پزشکان در محدودۀ تخلفات پزشکی رسیدگی می کند.
چه خبر است آقای شریعتمداری؟ برای چه این همه گرد و خاک کرده اید؟ کجا را می خواهید فتح کنید؟ سر چه کسی را می خواهید ببرید؟ چه کسانی را می خواهید بترسانید؟
آنها که نامزد انتخابات هیأت های مدیرۀ حدود ۲۰۰ شهر کشور شده اند. پزشکان شریفی هستند که شماها جان و ناموس خود و زن و فرزندتان را در هنگام بیماری به آنها می سپارید. علاوه بر این اکثر آنها از اساتید دانشگاه ها هستند که فرزندان شما را آموزش می دهند و در هر محفل و مجمعی دارای احترام خاص هستند. مقامات عالی کشور و یا مقامات محلی زیر دست آنها مداوا می شوند. چه خبر است این همه لاف و گزاف در مورد آنها!
لازم است بدانید در این مرحله فقط اعضاء هیأت های مدیرۀ شهرستانها انتخاب می شوند و سپس آنها نمایندگانی را برای عضویت در مجمع عمومی نظام پزشکی گسیل می دارند. آنگاه در مجمع عمومی اعضاء شورایعالی و رئیس کل انتخاب می شوند. هنوز اصلاً بحث انتخاب رئیس کل نیست که این همه در یادداشت خود بر سر آن سر و صدا راه انداخته اید.
چرا نگران هستید؟ پزشکان عوام الناس نیستند که در روستاها و بی خبر از همه جا کسی با گذاشتن پول در جیبشان رأی شان را بخرد. انسان های تحصیل کرده ای هستند که می خواهند برای تشکیلات صنفی خود نمایندگانی را انتخاب کنند. خیر و صلاح خود را می فهمند. آنها قیم نمی خواهند و این همه مداخلۀ امنیتی را در امر صنفی ساده خود بر نمی تابند. اگر اندکی از پزشکان شما را نگران کرده اند سرنوشت آنها را در انتخابات نظام پزشکی به اکثر پزشکان رأی دهنده بسپارید. شما دلسوزتر از آنها برای خودشان نیستید.
اما در سراسر مقاله خود یک چیز را راست گفته اید و آن اینکه: “مدیریت بر این سازمان در زمان طاغوت با گماردن نیروهای مورد تأیید ساواک اعمال می شد”. اگر اکنون ثابت شود که تلاش می شود و یادداشت شما نیز جزئی از این تلاش است که مدیریت بر این سازمان با گماردن نیروهای مورد تأیید وزارت اطلاعات اعمال گردد چه نتیجه منطقی از آن بدست می آید. آیا آن را می پذیرید؟ حداقل تا کنون خبر دارم که در شهرستان قم در برگه هایی که هیأت نظارت بر انتخابات برای رد صلاحیت شدگان فرستاده است تصریح شده است که “صلاحیت جنابعالی به علت عدم تأیید شما توسط ادارۀ اطلاعات احراز نگردید”.
لازم می داند یادآور شود کسانی که شما در یادداشتتان آن واژگان سخیف و آن ن
سبت های گستاخانه را به آنها روا داشته اید یک دوره مسئولیت سازمان را بر عهده داشته اند. قانون فعلی حاصل زحمات آنهاست. شفافیت عملکرد، صداقت و سلامت آنها زبان زد قاطبۀ جامعۀ پزشکی ست. در آن دوره حتی یک حرکت خارج از چارچوب وظایف قانونی از آنها دیده نشد. هرگز از آن جایگاه بهره برداری سیاسی نکردند. در امور مالی کاردانی و امانتداری را به کمال رساندند. در کارنامۀ آنان خدمات پزشکی بسیار به جبهه ها و رزمندگان دفاع مقدس می یابید. سابقه و عملکرد مسئولان فعلی سازمان را با آنها مقایسه کنید. اگر شریف باشید حقیقت را اذعان خواهید کرد.
آیا هرگز از خود پرسیده اید که چرا رئیس کل فعلی سازمان که از نظر سیاسی همسوی با شورای نگهبان است در انتخابات مجلس نهم از سوی آن شورا رد صلاحیت شد. بدیهی ست که آن رد صلاحیت سیاسی نبوده است که کسی بتواند به آن افتخار کند. آیا دلایلی که موجب می شود اعضاء شورای نگهبان رفیق قدیمی خود را رد صلاحیت کنند شما را نگران نکرد تا در آن زمان یک یادداشت برای آن بنویسید. آیا در این دوره همه چیز برای شما “تضمین شده” بوده است.
به راستی شما برای چه چیزی تضمین می خواهید؟ جان و سلامت مردم یا قدرت و منافع خود و همپالگی هایتان!
خود را بیش از این تصدیع نمی دهم و خوب می دانم که “نرود میخ آهنین بر سنگ”. آنگاه چه انتظار است از کلام نرم!
دکترعلی شکوری راد
رئیس اسبق شورایعالی نظام پزشکی
۲۹/۱۰/۹۱
در ادامه متن سرمقاله کیهان آمده است تا کیهانیان یادگیرند که آزادی یعنی اینکه حرف طرف مقابل را باید کامل شنید و نقد کرد:
چه تضميني هست ؟! (يادداشت روز)
اوايل تابستان سال ۱۳۶۵ بود. جنگ تحميلي نه فقط در مرزهاي آبي، خاكي و هوايي ميهن اسلامي با بيشترين حجم تبادل آتش ادامه داشت، بلكه دامنه جنگ به شهرهاي دور از جبهه هاي نبرد نيز كشيده شده بود. رژيم بعثي عراق علاوه بر استفاده از بمب هاي شيميايي و مدرن ترين ادوات و تجهيزات جنگي در جبهه ها، به بمباران مناطق مسكوني و موشك پراني به شهرها نيز روي آورده بود و همه روزه افزون بر تعداد زيادي مجروح جنگي كه براي مداوا به پشت جبهه ها منتقل مي شدند، مجروحان ناشي از بمباران و موشك باران شهرها نيز به شمار آنها اضافه شده بود. هر دو ابرقدرت آن روز شرق و غرب، كشورهاي اروپايي و شيوخ عياش و ديكتاتور عرب، به طور رسمي و اعلام شده از صدام حمايت مي كردند و آخرين و مدرن ترين تسليحات روز را در اختيارش قرار داده بودند.
اكنون كساني كه آن روزها را نديده اند- نسل هاي سوم و چهارم انقلاب- حال و هوا و شرايط آن روز ميهن اسلامي را در ذهن خود به تصوير بكشند. كشوري برخاسته از يك انقلاب پيروز و درگير جنگي تمام عيار كه به قول «جيمز ولسلي» رئيس اسبق سازمان سيا؛ «جنگ ايران با همه قدرت هاي بزرگ دنيا بود». كشوري در محاصره- تقريبا- كامل اقتصادي. كارخانه ها و پالايشگاه هاي ويران شده، سرمايه هاي بلوكه شده در بانك هاي خارجي، تاسيسات بمباران شده و در همان حال فشارهاي بي وقفه سياسي و تبليغاتي عليه كشورمان در اوج بود، آمريكا سكوهاي نفتي ما را در خليج فارس بمباران مي كرد. عراق با هواپيماهاي سوپر اتاندارد فرانسوي و موشك هاي هدايت شونده ليزري «اگزوسه» كشتي هاي نفتي ما را منهدم مي كرد. هواپيماهاي آواكس و موشك هاي «سايد بايندر» آمريكايي، ميگ هاي پيشرفته و موشك هاي اسكادبي شوروي، بمب هاي شيميايي و تانك هاي لئوپارد آلماني، دلارهاي سعودي و كويتي و… همه براي از ميان برداشتن نه فقط ايران اسلامي، بلكه به قول «واين برگر» وزير جنگ وقت آمريكا، «براي نابودي ملتي به نام ملت ايران» به ميدان آمده بودند و… بديهي است كه يكي از ناگوارترين پي آمدهاي آن دوران، شمار فراوان رزمندگان مجروح شده اسلام- يعني برترين بندگان خدا و خيل عظيم اولياءالله- بود كه به مداوا و مراقبت هاي پزشكي نياز مبرم داشتند و اين، افزون بر نياز ساير بيماران به مداوا بود كه همگي پاره هاي تن ملت و پايگاه اقتدار مردمي نظام اسلامي بودند.
حالا و در اين حال و هوا، اگر جمعي از پزشكان كشور با سوءاستفاده از سلطه غيرقانوني خود بر سازمان نظام پزشكي و به بهانه هاي واهي و يا هر علت ديگر، دست به اعتصاب بزنند و بيماران و مجروحان نيازمند به درمان را در بيمارستان ها و مراكز بهداشتي به حال خود رها كنند، چه واژه اي جز خيانت، وطن فروشي، همكاري با دشمن و ده ها واژه پلشت ديگر مي تواند عمق جنايتي را كه مرتكب شده اند بازگو كند؟!…
روز ۲۳ تيرماه ۱۳۶۵ و در شرايطي كه به آن اشاره شد، سازمان نظام پزشكي ايران از همه پزشكان، داروسازان و پيراپزشكان و پرستاران خواسته بود كه دست از كار كشيده و اعتصاب كنند. اين حركت سازمان نظام پزشكي كه خبر آن از چند روز قبل با آب و تاب و ذوق زدگي از رسانه هاي بيگانه اعلام شده بود، بعد از وقوع نيز بازتاب گسترده اي در رسانه هاي مورد اشاره داشت كه با تقدير و تشكر از گردانندگان وقت سازمان نظام پزشكي همراه بود. آن روزها تعداد پزشكان كشورمان بسيار كمتر از شمار مورد نياز بود تا آنجا كه در بسياري از مناطق، پزشكان خارجي- عمدتا هندي و بنگلادشي- به كار گرفته شده بودند. گفتني است يكي از بركات! آن ماجراي پلشت، تصميم نظام به گسترش كيفي و كمي دانشگاه هاي پزشكي بود تا آنجا كه امروزه به لطف خداي مهربان نه فقط به لحاظ كيفي در دنياي پزشكي امروز، يكي از مطرح ترين ها هستيم بلكه از نظر تعداد فراوان پزشكان نيز در رده هاي بالايي قرار داريم و در برخي از موارد نياز ساير كشورها را نيز تامين مي كنيم.
پزشكان و پرستاران و ساير كادرهاي درماني متعهد و پاكباخته كشورمان اما، با حضور يكپارچه و تلاش بي وقفه خود در مراكز درماني تودهني محكمي به مسئولان وقت نظام پزشكي زدند و شماري از كادرهاي همراهي كننده با گردانندگان بي صفت آن روز سازمان نظام پزشكي را خجالت زده كرده و به پشيماني كشاندند.
آن روزها، سازمان نظام پزشكي كه ساختار آن از دوران طاغوت دست نخورده باقي مانده بود امتياز صدور كارت نظام پزشكي، رسيدگي به تخلفات پزشكان و… را در دست داشت بي آن كه در مقابل مردم و نظام پاسخگو باشد از اين روي با سوءاستفاده از در اختيار داشتن امتيازات ياد شده، مي كوشيد كادرهاي پزشكي را وادار به اطاعت كند! مديريت بر اين سازمان در زمان طاغوت با گماردن نيروهاي مورد تاييد ساواك اعمال مي شد.
امروزه اگرچه ساختار سازمان نظام پزشكي تغيير يافته و با نمونه هاي مشابه در دنيا انطباق پيدا كرده است ولي اين سازمان كماكان از امتيازات و اختيارات فراوان و تعيين كننده اي برخوردار است كه براي تضمين و اطمينان از جهت گيري اين سازمان به نفع مردم، بايستي مديريت سازمان به افراد با صلاحيت، مردم دوست و مومن و متعهد سپرده شود كه خوشبختانه اين ساز و كار در سازمان نظام پزشكي پيش بيني و به صورت قانون درآمده است.
و اما، آنچه نگارش اين يادداشت را ضروري كرده است، تلاش سازمان يافته و د
يكته شده عوامل وطن فروش فتنه آمريكايي- اسرائيلي ۸۸ براي در اختيار گرفتن رياست و مديريت اين سازمان است. در اين پروژه تعداد اندكي از پزشكان كه مطابق اسناد موجود، در جريان فتنه ۸۸، آشكارا از سوي مديريت بيروني فتنه به كار گرفته شده و كارنامه سياه و ثبت شده اي از خيانت به مردم وطن خويش دارند براي تصدي رياست سازمان نظام پزشكي در ششمين دوره انتخابات اين سازمان خيز برداشته اند. بي ترديد هيئت نظارت و بررسي كننده صلاحيت نامزدها كه از افراد مؤمن و انقلابي تشكيل شده است، با توجه به اسناد خيانت آشكار اين عده، صلاحيت نامزدهاي آنان براي تصدي رياست سازمان نظام پزشكي را رد مي كند و به چند نفري كه ده ها خيانت و جنايت عليه مردم وطن خويش مرتكب شده اند اجازه نفوذ در سازمان نظام پزشكي و در دست گرفتن بخش عمده اي از چرخه بهداشت و درمان كشور را نمي دهد. چرا كه خيانت آنان در جريان فتنه آمريكايي- اسرائيلي ۸۸ بارها از خيانتي كه سردمداران نظام پزشكي در اعتصاب تيرماه سال ۱۳۶۵ مرتكب شدند، زشت تر و نفرت انگيزتر بوده است. خودتان قضاوت كنيد. آيا كساني كه براي مقابله با نظام اسلامي و عليه هموطنان خود با منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و كومه له و گروه عبدالمالك ريگي ائتلاف مي كنند، بيشتر آمادگي خيانت دارند يا فلان گروه پزشكان طاغوتي حاكم بر نظام پزشكي در سال ۱۳۶۵؟! آنها در سال ۱۳۶۵ دست از كار كشيدند و اينان با تروريست هاي منفوري نظير منافقين عليه مردم وطن خود همكاسه شدند. نتانياهو از آنان با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد كرد و اين چند نفر كه نام و امضاي آنها پاي چند بيانيه به حمايت از فتنه آمده است، نه فقط به رگ غيرتشان برنخورد، بلكه در بيانيه هاي مورد اشاره از فتنه رسما آمريكايي و اسرائيلي حمايت و به حمايت خود افتخار!! هم كردند. به نفع اسرائيل و آمريكا شعار دادند، به ساحت عاشورا اهانت كردند، مسجد آتش زدند، تصوير حضرت امام(ره) را پاره كردند، آدم كشتند و… اين موارد كه فقط اندكي از بسيارهاست كه قابل انكار نيست! هست؟! بنابراين سؤال اين است كه چگونه و با كدام توجيه منطقي و مردم دوستانه مي توان صلاحيت آنان – كه خوشبختانه در جامعه شريف پزشكي كشورمان تعدادي بسيار اندك هستند- را براي تصدي رياست سازمان نظام پزشكي كشورمان تاييد كرد؟! و چه تضميني هست كه اين چند نفر در بزنگاه هاي حساس به نفع دشمنان بيروني در چرخه سلامت و درمان كشور دست به اخلال نزنند؟! مگر در جريان فتنه ۸۸ خيانتي بارها نفرت انگيزتر از آن مرتكب نشدند؟!
گفتني است كه قرار است ابتدا دو تن از اين چند نفر كه مي دانند صلاحيتشان رد خواهد شد، اعلام نامزدي كنند و بعد از رد صلاحيت با مظلوم نمايي! روي نفر سوم سرمايه گذاري كنند! قرار است نفر سوم به ظاهر از فتنه اعلام برائت كند ولي تا آنجا كه كيهان باخبر است اين نفر سوم نيز يكي ديگر از همين فتنه گران است كه نام و امضاي او پاي بيانيه هاي حمايت از سران و عوامل فتنه ديده مي شود.
حسين شريعتمداري
Leave a Comment