کنشگران داوطلب
بهنام داراییزاده
بهروز خباز، متولد ۱۳۴۰ است و در یک خانواده کارگری به دنیا آمده. سالهای نوجوانی و ابتدای جوانیاش، با کار و رویدادهای انقلاب ۵۷ گره میخورد. پس از پایان جنگ و سپری شدن دوران سرکوب و اعدامها و تبعیدهای دههی شصت، در سالهای ابتدایی هفتاد با باز شدن نسبی فضا، روی به سمت فعالیتهای علنی و تلاش برای تشکلیابیهای مستقل کارگری میآورد.
بهروز خباز از مراسم اول ماه می سال ۱۳۷۸ بهعنوان فصل تازه، فعالان کارگری توانستند رویدادهای و مراسمهای خود را با انگیزه و امیدهای بیشتری پی بگیرند.
در سالهای ابتدایی دهه هشتاد، بهروز خباز از نزدیک شاهد شکلگیری و احیای برخی از تشکلهای مستقل کارگری-سندیکایی، نظیر سندیکای اتوبوسرانی تهران و حومه یا سندیکای کارگران نیشکر هفته است… او همچنین خود از «مؤسسان کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری» است که هدفش کمک به کارگران در امر تشکلیابی بود.
بهروز خباز در سال ۱۳۸۸ و در پی فشار بر فعالان کارگری و موج دستگیریهایی که از پس از مراسم اول ماه می آن سال، در پارک لالهی تهران صورت گرفت، چند ماه بعد مجبور شد از کشور خارج شود و هم اکنون بهعنوان پناهنده سیاسی ساکن استکهلم سوئد است.
در چهارچوب سلسله بحثهایی که با فعالان کارگری، در باره تجربههایشان از تشکلیابی مستقل در دهه ۱۳۸۰ داریم، در این نوبت، با بهروز خباز گفتوگو کردهایم.
بهروز خباز در بخش نخست این گفت، از تجربههای خود و دریافتهایش از فضای موجود آن سالها، امیدها و دستاوردهای فعالان کارگری در آن دوره صحبت میکند.