کنشگران داوطلب- محسن فرشیدی
کمپین در لغت به معنای کارزار است. در حقیقت و در معنا؛ مبارزه، تلاشهای دستهجمعی و برنامهریزی شده برای رسیدن به یک هدف نهایی در یک زمانبندی مشخص است. کمپینها میتوانند موضوعات مختلفی را در بر بگیرند. از موضوعات اجتماعی، فرهنگی تا موضوعات سیاسی و حقوق بشری. در نوشتار ذیل به اهمیت ایجاد کمپین و تاریخچه فعالیتهای زنان در قرن معاصر نگاه شده و همچنین برخی کمپینهای مجازی و حقیقی مرتبط با جنبشهای برابری خواهانه زنان ایران در یک دهه گذشته معرفی و مورد بررسی قرارگرفتهاند.
جنبشهای اجتماعی معمولاً توسط گروهی از افراد شروع شده و شکل میگیرد که از شرایطی که در محل زندگی آنها برقرار شده ناراضیاند، نظم اجتماعی موجود را به چالش کشیده و قصد تغییر یا اصلاح آن را دارند. تفاوت عمده حرکتهای مدنی با حرکتهای شورشی، کودتا و یا انقلابی، آهسته، پیوسته و در کل استمرار آن است. فعالیتها در بیشتر مواقع و در ابتدا با مخالفت عمومی روبرو میشود. این مخالفت ممکن است از سوی دولت و نهادهای قدرت حاکم باشد و یا از سوی نهادهای مخالف دیگر. فعالیت کمپینها از مقداری سازماندهی و شبه ساختار برخوردار است و همه گروههای فعال درک مشترکی از هدفها و ایدهآلهای کمپین و جنبش پیش رو را دارند.
اهداف کمپینها نظر به فعالیتهایشان با همدیگر تفاوت دارد. بهصورت کلی تلاش در مشارکت وسیع تر شهروندان در مورد موضوع مورد فعالیت، افزایش آگاهی و در انتها ایجاد تغییرات میتوانند مسیر و اهداف یک کمپین را تشکیل دهند. تجربههای زیادی در طول تاریخ گذشته و معاصر به ما میآموزند که ارتباطات بیشتر و کارهای گروهی و دستهجمعی مختلف، بهبودی را در بطن جامعه نهادینه و گسترش میدهد. وجود اینگونه ارتباطات و کارهای دستهجمعی درصورتیکه مستمر باشند، زمینه را برای رساتر شنیده شدن صدای کمپین در بطن جامعه را ایجاد میکند. با توجه به موارد ذکرشده میشود نتیجه گرفت، کارهای جمعی از جمله ایجاد و راهاندازی کمپین، اعتقاد و نیاز به توانمندسازی مردم را افزایش میبخشد و باور به این موضوع را تقویت میکند که تغییراتی ماندگار و ریشهای خواهند بود که همه در ایجاد آن با احساس مسئولیت مشارکت داشته باشند.
در یک قرن و نیم گذشته جنبشهای اجتماعی زنان با تلاشهای گسترده در زمینه حق رأی زنان شکل گرفتند. زنان در آن زمان معتقد بودند بدون داشتن حق رأی امکان مشارکت گسترده سیاسی و اجتماعی از آنها سلب شده است. فعالیتهای زنان ایرانی برای رفع تبعیض نیز حدود یک صدسال قدمت دارد. گروههایی از فعالان جنبش زنان پس از تجمع سالهای ۱۹۲۰ میلادی که در اعتراض به قوانین تبعیضآمیز در اروپا و امریکا توسط زنان برگزار شده بود بر آن شدند که در ادامهی پیگیری اهداف برابری خواهانه و پس از بحث و بررسی های فراوان با حضور نمایندگانی از بخش های مختلف و در جهت تلاش برای تغییر قوانین تبعیضآمیز نسبت به زنان در اروپا و امریکا، بعد از شش ماه حرکتهای جمعی و هدفمند (کمپین) را در دستور کار خود قرار دهند. حرکت و کمپینهایی که در گذر زمان باوجود مشکلات فراوان نتایج درخشانی برای زنان ایرانی به ارمغان آورد.
بعد از انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت، زنان ایرانی فارغ از گرایش و تفکرات سیاسی خود، تنها به دلیل زن بودنشان بیشتر از هر گروه دیگری زندگیشان دچار تغییرات ناخواسته شد. از پوشش و حجاب اجباری گرفته تا قوانین حقوقی تبعیضآمیز. با قوانین جدید در سه دهه گذشته حق طلاق از زنان سلب شد و سرپرستی فرزندان به مردان واگذار شد. حق ریاست جمهوری از آنها گرفته شد و برای سفر نیز باید از همسران خود کسب اجازه میکردند. در کنار تمامی موارد قانونی تبعیضگونه علیه زنان که بسیار هستند، محیط عمومی جامعه نیز به سمتی حرکت کرد که مردان خانوادهها هر چه بیشتر به نام غیرت و ناموس، زنان را در چهارچوب خانواده محدود میکردند. در همان اوایل انقلاب در مواردی اندک زنان دست به اعتراضاتی زدند که از سوی نهادهای سنتی و مذهبی قدرت سرکوب شدند.
با گذشتن دو دهه از انقلاب اسلامی و ایجاد نسل جدید کم کم ضرورت ایجاد تغییرات در بطن جامعه احساس شد. این نیازها به شکلهای مختلف و در موضوعات متفاوت خود را یکی پس از دیگری نشان میدادند. همزمان با انقلاب فناوری اطلاعات نسل جدید ایران نیز به دهکدهی جهانی وصل شد. بهمرور زمان ضرورت ایجاد کمپینهایی احساس میشد. با توجه به ایجاد شبکهی جهانی اینترنت و پیوند میان مردم فارغ از نقطه جغرافیایی محل زندگی، نسل جوان ایران نیز از تجربه کشورهای دیگر برای بهبود زندگی خود استفاده کرد. از اولین کمپینهای مرتبط با زنان ایران بعد از انقلاب میشود به «کمپین یک میلیون امضا» اشاره کرد. کمپین یک میلیون امضا نام طرحی مستقل بود که شماری از فعالان حقوق زنان در داخل ایران از شهریور سال ۱۳۸۵ راهاندازی کردند. هدف این طرح جمعآوری دستکم یک میلیون امضا در حمایت از رفع تبعیضهای قانونی علیه زنان بود. این کمپین اهداف خود را اینطور تعریف کرد؛ سعی در مشارکت جمعی بخشهای وسیعی از شهروندان برای تغییرات مثبت اجتماعی و رسیدن به هدفی معین و مشروع که همان رفع تبعیضهای قانونی علیه زنان میباشد. تلاش در جهت آشنایی و گفتوگوی رو در رو با گروههای مختلف زنان و شهروندان در سطح گسترده و در کنار آن ایجاد زمینه برای بخشیدن صدا به زنان خاموش. اعتقاد به رشد آگاهی، ایجاد گفتوگو میان شهروندان و آموختن فعالیتهای جمعی و دموکراتیک یعنی اصلاحات از پایین، از درون جامعهی مدنی و نه از بالا. پایهی این عمل جمعی، اعتقاد بهضرورت تقویت حوزهی عمومی، اعتقاد به توانمندسازی زنان، باور به اینکه تنها تغییراتی ماندگار و ریشهای هستند که از بطن جامعه میجوشند و نتیجهی آشنایی مستقیم با دردها و لمس مشکلات، به طور مستقیم یا غیرمستقیم توسط تک تک افراد، و نیز آگاهی از این امر که مشکلات حقوقی، مشکل فردی و خصوصی نیست و شمار زیادی از زنان با آن دستوپنجه نرم میکنند. یکی دیگر از اهداف این کمپین بر این اساس بود که تلاشگران این کمپین، در عمل و تماس مستقیم با شهروندان جامعهی خود، متوجه شوند که بدون تحمل سختی، بدون پرداخت هزینه و البته اتحاد و همدلی، هیچ بیعدالتی و تبعیضی قابل تغییر نیست. مسیر اصلی این تغییر نه از مجاری و معادلات قدرت، مردان و زنان قدرتمند و…، بلکه از طریق آگاهی و حساسیت تک تک زنان و شهروندان عادی نسبت به خودشان و درک موقعیت و جایگاهشان در جامعه تعریف شد. همچنین تلاش برای نشان دادن این موضوع که خواستهی برحق تغییر قوانین تبعیضآمیز محدود به چهار تا پنج هزار نفر از زنان نیست بلکه این خواسته، خواستهای فراگیر است. برای این کمپین محدوده زمانی مشخصی تعریف نشد و قرار بر این بود تا زمانی که تعداد امضاهای جمعآوری شده به عدد یک میلیون نرسیده است این کار ادامه پیدا کند. امروز این کارزار به نسبت روزهای اول فعالیتی انجام نمیدهد. استمرار و همدلی کلیه افراد یک کمپین همان طور که در ابتدای این نوشته اشاره شد از مهمترین موضوعات هر کارزاری باید باشد که در صورت عدم توجه به آن، ادامه فعالیت را با مشکلات جدی روبرو میکند.
با گستردهتر شدن اینترنت در ایران و در پی آن ایجاد شبکههای اجتماعی، شکل بسیاری از فعالیتها نیز تغییر پیدا کردند. فیسبوک و توییتر بیشترین نقش را در میان این شبکهها داشتهاند. کم کم وبلاگ نویسی جای خودش را به گروهها و صفحههای فیسبوکی داد. این تغییرات گسترده و کوچ دستهجمعی فعالان اجتماعی و سیاسی به این محیطها داری نکات مثبت و منفی زیادی است که در این مقال نمیگنجد.
از کمپین های مجازی مرتبط با حقوق زنان در شبکهی اجتماعی فیسبوک میتوان به مخالفت با حجاب اجباری، کمپین روسری سفیدها برای ورود آزادانه زنان به ورزشگاه، زن بودن ابزار تحقیر و تنبیه هیچ کس نیست و همچنین کمپین ورود به حوزههای رأیگیری در خارج از کشور با حجاب دلخواه نام برد. در کنار این کمپینها نیز صفحات زیادی مرتبط با زنان در این شبکه وجود دارد که میتوان از صفحهی مدرسه فمینیستی یا صفحه برابری زن=مرد نام برد.
از اولین روزهای بعد از انقلاب اسلامی پنجاه و هفت، پوشش زنان مورد مناقشه نهادهای سنتی و تندرو قرار گرفت. جامعه اسلامی تندرو میخواست یا زنان در خانه بمانند یا با پوشش دلخواه آنان در خیابانها حضور پیدا کنند. حتی اگر این نوع پوشش انتخاب خود زنان نباشد. نسل جوان بعد از انقلاب به هر شکلی و با انواع پوششهای جدید به مقابله با این تفکر پرداختند. گشتهای ارشاد یک نمونه از فعالیتهای نهادهای قدرت هستند که به مقابله با نوع انتخاب پوشش زنان در خیابانها میپردازند. تعداد اندکی از افراد در حوزههای مذهبی معتقد هستند که هیچ دلیل فقهی برای بکار بردن اجبار حقوقی و قانونی در مسئله حجاب وجود ندارد و به بیان روشن تر اشاره میکنند که هیچ آیه قرانی و هیچ روایتی از پیامبر در دست وجود ندار که به کسی اجازه داده باشد با فردی که حجاب ندارد برخورد کند. در پی تداوم و تشدید فشارهای جمهوری اسلامی در خصوص نوع پوشش زنان، کمپین «نه به حجاب اجباری» با شعار «حجاب اختیاری، حق زن ایرانی» در فیسبوک شروع بهکار کرد. در روزهای ابتدایی این کمپین با استقبال قابل توجهی روبرو شد و با گذر زمان از اقبال عمومی نسبت به آن کاسته شد. چند دلیل برای عدم استمرار این کمپین میتواند قابل توجه باشد. اختلافات درونی کمپین، نگاه کردن سیاسی به حوزه زنان و مدیریت اصلی یک جنبش و حرکت مرتبط با زنان توسط مردان.
موضوع دیگر مرتبط به پوشش زنان مرتبط با اتفاق سالهای اخیر است. نیروهای انتظامی مریوان، در اردیبهشت سال نود و دو، یک متهم مرد را درحالیکه لباس های زنانه قرمز بر تن او کرده بودند، در سطح شهر گردانده و نمایش دادند. دادگاهی در مریوان “حکم گرداندن در سطح شهر با لباس های زنانه” را برای سه متهم مرد صادر کرده بود که حکم یکی از آنجا اجرا شد. این اقدام در روز بعد، اعتراض شماری از زنان و مردان مریوان را در پی داشت. آنها در یکی از میدانها مریوان دست به تجمع زدند و با پوشیدن لباسهای قرمز، اعتراض خودشان را به این رفتار دستگاه قضایی و نیروی انتظامی نشان دادند. اما اعتراضات محدود به مریوان نشد. کمپینی در فیسبوک در پی آن ایجاد شد. کمپین ” زن بودن ابزار تحقیر و تنبیه هیچ کس نیست” در حمایت از اقدام بهجا و مدنی زنان پیراهن قرمز مریوان و نیز این باور که پوشش زنانه و یا زن بودن ابزاری نیست که بتوان با آن هیچ انسانی را تحقیر یا مورد تنبیه قرار داد، شکل گرفت. این کمپین از عموم مردان دعوت و درخواست میکرد که با پوشیدن لباس زنانه و ارسال عکس آن برای صفحه کمپین، اعتراض خودشان را به این عمل نشان دهند. این کمپین نیز در ابتدا مورد استقبال قرار گرفت و با مرور زمان نه تنها دیگر فعالیتی ندارد که با برخی انتقادها مواجه شد. یکی از این انتقادها استفادهی سیاسی و قومیتی از یک دغدغهی زنانه بوده است. به مانند مورد قبلی مادامی که حرکت های مرتبط با جنبش زنان با حفظ استقلال و موضوع خود بهپیش نروند و توسط خود زنان مدیریت نشوند با مرور زمان به مشکلات فراوانی برخورد میکنند.
یکی از کمپینهای موفق ماههای گذشته که در بازده زمانی مشخصی تصمیم به فعالیت داشت و از بیشتر اصول یک کمپین موفق پیروی میکرد کارزار حق رأی دادن در خارج از کشور با پوشش آزاد بود. زنانی که به هر دلیلی تصمیم به شرکت در انتخابات سال ۹۲ گرفتند. منتها آنها در کنار حق رأی دادن، این بار حق پوشش آزاد خود در زمان رأی دادن را نیز مطرح کردند. طبق قوانین جمهوری اسلامی، ورود به سفارتخانههای ایران در خارج از کشور باید با حجاب اسلامی برای زنان باشد. این کمپین تلاش کرد این تابو را بشکند و در بیشتر حوزههای رأیگیری توانست با تلاش مستمر با پوشش دلخواه خود در انتخابات شرکت کند و عکسهای خود را در صفحه فیسبوکی مرتبط با این کمپین انتشار دادند.
از ایندست گروهها در سالهای گذشته کم نبودهاند و با توجه به بررسیهای صورت گرفته به نظر میرسد کمپینهای مرتبط با زنان در فضای مجازی بعد از چند هفته به دلایل سیاسی و وابستگی به احزاب مختلف و سعی در بهرهبرداری حزبی و گروهی از دغدغههای برابری خواهانه زنان، عدم درک درست و ریشهای از مفهوم فمینیسم، مدیریت قالب مردان در رأس کمپینهای زنانه، عدم انسجام درونی این گروهها و نداشتن اطلاعات کافی از مسائل حقوقی روز مرتبط با زنان بهمرور از فعالیت آنها کاسته و اقبال عمومی نسبت به خود را از دست میدهند و در نتیجه نه تنها نمیتوانند قدمی مفید در راستای خواسته برابری خواهی بردارند که بدبینی به موضوعات مرتبط با زنان از جمله مفهوم فمینیسم را افزایش میدهند. در انتها به نظر رسد هر حرکتی با برچسب برابری خواهانه لزوماً در انتها به سود زنان ختم نمیشود و چه بسا در بیشتر مواقع برعکس شده است.